دو . كنيه
در مواردى كه شناسايى افراد ، با كنيه ممكن بوده ، شيخ طوسى رحمه اللهعلاوه بر نام ، كنيه آنان را نيز (با تصريح و يا بدون تصريح به كنيه بودن آن) آورده است .
وى غالبا كنيه هاى مشهور افراد را كه در موارد بسيار ، از آنها به جاى نامشان استفاده مى شده ، ذكر نموده و در غير اين موارد ، كنيه افراد را نياورده است . از اين رو ، كنيه بيش از نيمى از افراد نام برده شده در الفهرست ، ذكر نشده است .
سه . جرح و تعديل
شيخ طوسى رحمه اللهدر مقدّمه همين كتاب ، متعهّد شده كه به هر جرح و تعديلى كه در مورد افراد صاحب كتاب وجود داشته ، اشاره كرده ، اعتماد يا عدم اعتماد بر روايات آنان را تبيين نمايد . ۱
بر اين اساس ، وى در الفهرست ، تعداد ۸۶ نفر را با تعبيرهاى مختلف ، توثيق ، و تعداد چهارده نفر ديگر را با عبارت هاى گوناگون ، تضعيف كرده است .
آنچه به نظر مى رسد ، اين كه : با توجّه به مجموع عناوين كتاب (حدود نُهصد عنوان) و نيز توثيق و تضعيف تنها صد مورد از آنها ، مى توان گفت كه شيخ طوسى رحمه اللهبه اين وعده خود ، به خوبى عمل نكرده است ؛ بويژه آن كه بسيارى از افرادى كه صريحا از سوى ديگر رجاليان ، توثيق يا تضعيف شده اند ، در اين كتاب ، مسكوت مانده اند .
از جمله اين افراد ، مى توان به حسن بن على سجّاده ـ كه به برترى ابو خطّاب بر پيامبر صلى الله عليه و آله قائل بوده ـ اشاره نمود . [محقّق] شوشترى در كتابش از وى به عنوان «مورد نقض» نام برده است . ۲
چهار . مذهب
الفهرست ، چنان كه از نامش استفاده مى شود ، به فهرست كردن نام مؤلّفان و
مصنّفان شيعه اختصاص دارد و به همين جهت ، اصل اوّليه در اين كتاب ، شيعه بودن فرد نام برده شده در آن است .
البتّه شيخ طوسى رحمه اللهخود ، تصريح نموده كه بسيارى از مصنّفان شيعه و صاحبان اصول از «أصحاب ما» ، پيرو مذاهب فاسد بوده اند و به همين خاطر ، تبيين اعتقاد مذهبى هر فرد را تعهّد كرده است . وى در بخشى از شمارش آنچه بايد ذكر كند ، مى گويد :
و أُبيّن عن اعتقاده و «هل هو موافق للحقّ أو هو مخالف له؟» ؛ لأنَّ كثيرا من مصنّفى أصحابنا و أصحاب الأُصول ينتحلون المذاهب الفاسدة ، و إن كانت كتبهم معتمدة ؛
و بايد اعتقاد هر يك از آنان و اين كه «آيا موافق مذهب حق است يا مخالف آن؟» را تبيين نمايم ؛ زيرا بسيارى از مصنّفان اصحاب ما و صاحبان اصل ها، مذهب هاى فاسد را برگزيده اند ، هرچند كه كتاب هايشان مورد اعتماد است. ۳
بر همين اساس ، برخى رجاليان ، همچون سيّد بحر العلوم ، چنين نتيجه گرفته اند كه تمام كسانى كه شيخ طوسى رحمه اللهاز آنان در الفهرست نام برده است ، شيعه امامى اند ، مگر كسانى كه خودِ وى به خلاف آن تصريح كرده و آنان را زيدى ، فطحى و يا واقفى دانسته باشد .
سيّد بحر العلوم ، در اثبات اين مدّعا به موضوع و عنوان كتاب ، تمسّك جسته است . ۴ مير داماد در الرواشح السماويّة ۵ و مامقانى در تنقيح المقال ۶ نيز اين ادّعا را مطرح كرده اند .
در مقابل ، [محقّق] شوشترى ، شيخ طوسى را مقيّد به عدم ذكر نام عامّه دانسته
است ، جز آنانى كه به نفع شيعه روايت كرده و يا تصنيفى داشته اند . ۷
همچنين وى تصريح نموده كه مرحوم شيخ ، در الفهرست به وعده خويش در مورد بيان مذهب افراد وفا نكرده و درباره بسيارى از كسانى كه مذهب فاسد داشته اند ، حتّى در باب اوّل كتابش (باب ابراهيم) نيز تذكّرى نداده است و از همين رو در مورد ابراهيم بن ابى بكر بن ابى سمال ـ كه به تصريح كشّى و نجاشى ، واقفى بوده ـ چيزى نگفته است . ۸
اين ادّعاى [محقّق] شوشترى ، به دو طريق ، قابل پاسخگويى است :
اوّلاً ، عدم ذكر مذهب فاسد براى افرادى كه نزد ديگران فاسدمذهب بوده اند ، بر عدم وفاى شيخ طوسى به تعهّدش دلالت ندارد ؛ زيرا ممكن است كه اين افراد در نظر مرحوم شيخ ، فساد مذهب نداشته اند .
ثانيا ، موردى را كه وى مثال زده ، ثابت نيست و محلّ بحث و ترديد است ، چنان كه در بحث از اجداد نجاشى گذشت .
در مجموع ، مرحوم شيخ در الفهرست چهار نفر را زيدى ، ده نفر را عامّى ، پنج نفر را فَطَحى ، ده نفر را واقفى ، هفت نفر را غالى و يك نفر را مُخمَّس ، معرّفى نموده است .
1. الفهرست ، ص ۳ .
2. قاموس الرجال ، ج ۱ ، ص ۲۸ .
3. الفهرست ، ص ۴ .
4. رجال السيّد بحر العلوم ، ج ۴ ، ص ۱۱۴ .
5. الرواشح السماويّة ، ص ۱۰۱ (راشحه دهم) .
6. تنقيح المقال ، ج ۱ ، ص ۲۰۵ .
7. قاموس الرجال ، ج ۱ ، ص ۲۵ .
8. قاموس الرجال ، ج ۱ ، ص ۲۸ .