آن را به «شناخت احسان و نشر آن و ستایش احسان کننده»۱ تعریف مینماید و جوهری «ثنا بر نیکوکاری که کار خوبی در حقّ او انجام داده»۲ را به عنوان تعریف شکر، ذکر کرده است. ابن منظور، شکر را «شناخت احسان و نشر آن» دانسته است که از واژه شکر که در مورد شتر استفاده میشود، اخذ شده و آن هنگامی است که شتر به چراگاه برود و چاق شود. در چنین جایی، میگویند: «شکرت الابل».۳
البته راغب، شکر را «تصوّر نعمت و آشکار کردن آن» دانسته است که از ریشه مقلوب «الکشر» به معنای کشف، اخذ شده است. راغب، معنای ضدّ شکر را کفر میداند که فرد کافر، نعمت را فراموش میکند و آن را میپوشاند.۴
تمام تعریفها تقریباً به یک حوزه اشاره دارند: در مقام شکر، ابتدا باید، نیکی یا نعمتی که از سوی نیکوکار یا منعم صادر میشود، شناسایی گردد، آن گاه مورد ستایش و تقدیر قرار گیرد که این امر، گاهی با آشکار کردن و نشر آن و گاه با مطلق ستایش، همراه میشود.
1.. الشكر عرفان الاحسان و نشره و حمد مولیه... (العین، ج۵، ص۲۹۲).
2.. الشكر الثناء علی المحسن اولاكه من المعروف (الصحاح، ج۲، ص۷۰۲).
3.. عرفان الاحسان و نشره و هو ماخوذ من قولك شكرت الابل تشكر اذا اصابت مرعی فسمنت علیه و الشكران خلاف النكران و الشكر من اللّه: المجازاه و الثناء الجمیل یقال ایضا شكرت اللّه و شكرت لله و شكرت باللّه و كذلك شكرت نعمه اللّه و رجل شكور كثیر الشكر و هو الذی یجتهد فی شكر ربه بطاعته و ادائه ما وظف علیه من عبادته (لسان العرب، ج۴، ص۴۲۳؛ الصحاح، ج۲، ص۷۰، ذیل واژۀ شکر).
4.. الشكر تصور النعمه و اظهارها و قیل هو مقلوب عن الكشر ای الكشف و یضاده الكفر الذی هو نسیان النعمه و سترها... (مفردات الفاظ القرآن، ص۴۶۱، ذیل واژۀ شکر).