میگوید: یعنی منتظر حکم پروردگارت علیه کافران باش.۱
از مجموع دیدگاه لغتشناسان معلوم میگردد که: اوّلاً صبر، به معنای «بازداشتن نفس» است؛ ثانیاً مفهوم ضد آن، «جَزَع» است؛ و ثالثاً با «اکراه داشتن»، قرابت دارد.
تعریف اصطلاحی
محقّق طوسی، صبر را حبس و بازداشتن نفس از جَزَع هنگام ناخوشایندیها میداند که اثر آن، بازداشتن نفس از اضطراب و زبان از شکایت و اعضا از حرکات غیر عادی است.۲
راغب اصفهانی نیز پس از تعریف لغوی صبر، به معنای اصطلاحی آن پرداخته و آن را حبس کردن نفس بر مقتضیات عقل و شرع میداند که نتیجه آن یا واداشتن به کار شرعی و عقلی، و یا بازداشتن از کار غیر شرعی و غیر عقلی است.۳
غزالی، هنگام تعریف صبر، نخست موقعیت صبر را روشن میکند و آن را نبرد میان انگیزههای دینی و نفسانی میداند. سپس بیان میدارد که صبر، عبارت است از: پایداری انگیزههای دینی در برابر انگیزههای نفسانی.۴
1.. مفردات الفاظ القرآن، ص۴۷۴.
2.. الصبرُ حبسُ النفسِ عَن الجَزَعِ عِندَ المَکرُوهِ، وهُو یمنَعُ الباطِنُ عَن الاضطِرابِ، واللسانُ عَن الشِکایةِ، والأَعضاءُ عَن الحَرَکاتِ غَیرِ المُعتادَةِ (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۶۸).
3.. الصبرُ حَبسُ النفسِ عَلَى ما یقتَضِیهِ العقلُ أو الشَرعُ أو عَمَّا یقتَضِیان حَبسَها عنه (مفردات الفاظ القرآن الكریم، ص۴۷۴).
4.. القتالُ أَبَدَا قائمٌ بینَ باعِثِ الدینِ وباعِثِ الهوى والحربُ بَینَهُما سِجالٌ ومَعَرکةُ هذا القتالِ قَلبُ العبدِ ومَدَدُهُ باعِثُ الدینِ مِن الملائکةِ الناصرینَ لِحزبِ اللّه ومَدَدُهُ باعِثُ الشهوةِ مِن الشیاطِینَ الناصِرینَ لِأعداءِ اللّه فَالصبرُ عِبارَةٌ عَن ثُباتِ باعِثِ الدینِ فی مُقابَلَةِ باعثِ الشهوةِ فإن ثَبَتَ حتى قَهَرَه واستَمَرَّ عَلَى مُخالَفَةِ الشهوَةِ فَقَد نَصَرَهُ حِزبُ اللّه والتحق بالصابرین وإن تَخاذَلَ وضَعُفَ عَن الشهوةِ ولم یصبِر فی دَفعِها التحقَ بأشیاعِ الشیاطینَ (المحجة البیضاء، ج۷، ص۱۱۱).