شریف (وبَشِّر الصَّابِرِین)۱ را نیز نگهداشتن نفس از اظهار جَزَع و بیتابی میداند. در باره آیه شریف (وأمُر أهْلَک بِالصلاةِ واصْطَبِر عَلَیها)۲ نیز مینویسد: یعنی نفست را بر نماز و سختیهای آن وادار و اگر نفسَت به خاطر تنآسایی، برای ترک کردن آن با تو به مقابله برخاست، بر او غلبه کن و قصد نماز کن؛ و در صبر کردن، به نهایت تلاش کن تا ملکه تو شود و به همین جهت، از واژه اصطبار استفاده شده که دلالت بیشتری بر صبر دارد.۳
ابن اثیر در کتاب النهایة، ریشه صبر را حبس کردن دانسته و همین را علّت نامیدن روزه به «صبر» میداند. وی در جای دیگر، در باره صبور بودن خداوند مینویسد: «کسی که در انتقام گرفتن از اهل معصیت، شتاب نمیکند».۴
راغب در مفردات با تعبیر دیگری، صبر را به معنای امساک کردن در تنگنا میداند و میگوید: وقتی گفته میشود «صبرتُ الدابة» یعنی آن را بدون علف حبس کردم و وقتی گفته میشود: «صبرتُ فلاناً» یعنی او را در موقعیتی قرار دادم که هیچ راه خروجی از آن نیست. وی آن گاه به این جهت که انتظار کشیدن، از صبر کردن جدا نیست و بلکه خود نوعی صبر کردن است، بیان میدارد که گاهی در قرآن، از انتظار به صبر تعبیر میشود و شاهد آن را آیه شریف (فاصبِر لِحُکمِ رَبِّک)۵ دانسته و در تفسیر آن