77
بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»

که در سینه انسان مستقر شده و نفس نسبت به آن، اطمینان یافته است.۱

در برخی متون، یقین به «تصدیق» تعریف شده است۲ و در برخی دیگر، از واژه‌های «رؤیت و دیدن» در مقابل «شنیدن»، استفاده شده که نشان می‌دهد یقین، همانند دیدن است، نه شنیدن. وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله از جبرئیل در باره معنای یقین می‌پرسد، وی چنین جواب می‌دهد که یقین یعنی به گونه‌ای عمل کردن که: گویا انسان، خدا را می‌بیند.۳

امام صادق علیه السلام نیز «علم الیقین» را به «معاینه» یعنی دیدن با چشم تعریف کرده است.۴ امام حسن علیه السلام در پاسخ به این سؤال پدرشان که

1.. عن واثلة قال قلت یا نبی اللّه نبئنی قال أن شئت أنبأتك بما جئت تسأل عنه وإن شئت فسل قال قلت بل نبئنی یا رسول اللّه فإنه أطیب لنفسی قال جئت تسأل عن الیقین والشك قال قلت هو ذاك یا رسول اللّه قال فإن الیقین ما استقر فی الصدر واطمأنت إلیه القلب (المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۸۱).

2.. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله ـ لما سئله رجل عن الایمان ـ : الاخلاق، قال: فما الیقین؟ قال: التصدیق. (الترغیب، ج۱، ص۵۳، ح۳).امام علی علیه السلام: لأَنسُبَنَّ الإسلامَ نِسبَةً لَم ینسُبهُ أحَدٌ قَبلی ولا ینسُبُهُ أحَدٌ بَعدی: الإسلامُ هُو التسلیمُ، والتسلیمُ هُو التصدیقُ، والتصدیقُ هُو الیقینُ، والیقینُ هُو الأداءُ، والأداءُ هُو العَمَلُ (معانی الأخبار، ص۱۸۵، ح۱).

3.. عن أحمد بن أبی عبد اللّه، عن أبیه فی حدیث مرفوع إلى النبی صلی الله علیه و اله قال: جاء جبرئیل علیه السلام إلى النبی صلی الله علیه و اله فقال: یا رسول اللّه إن اللّه تبارك وتعالى أرسلنی إلیك بهدیة لم یعطها أحدا قبلك، قال رسول اللّه صلی الله علیه و اله: قلت: وما هی؟ قال: الصبر وأحسن منه، قلت: وما هو؟ قال: الرضا و أحسن منه، قلت: وما هو؟ قال: الزهد وأحسن منه، قلت: وما هو؟ قال: الاخلاص وأحسن منه، قلت: وما هو؟ قال: الیقین وأحسن منه، قلت: وما هو یا جبرئیل؟ قال: إن مدرجة ذلك التوكل على اللّه عزوجل ... قلت: فما تفسیر الیقین؟ قال: الموقن یعمل لله كأنه یراه فإن لم یكن یرى اللّه فإن اللّه یراه وأن یعلم یقینا أن ما أصابه لم یكن لیخطئه وأن ما أخطأه لم یكن لیصیبه وهذا كله أغصان التوكل ومدرجة الزهد (معانی الأخبار، ص۲۶۱ ح۱).

4.. عن هشام بن سالم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام فی قول اللّه: (لو تعلمون علم الیقین) قال: المعاینة (المحاسن، ص۲۴۷، ح۲۵۰).


بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
76

الأمر»،۱ جوهری، «العلم و زوال الشک»۲ بیان کرده است و ابن منظور، آن را به «العلم و ازاحة الشک و تحقیق الأمر»۳ معنا نموده که به نظر می‌رسد تلاش کرده بین تعاریف لغویان پیشین، جمع نماید.

نتیجه این که هرگاه آگاهی ما نسبت به موضوعی به حدّی برسد که ما هیچ شکی در مورد آن نداشته باشیم و نفس ما نسبت به آن، اطمینان داشته باشد، می‌توانیم این حالت از علم را «یقین» توصیف نماییم. بنا بر این، یقین، شناختی است بدون هیچ گونه تردید و همراه با اطمینان نفس. این معنا، ترکیبی از یک شناخت کامل (بدون ذرّه‌ای تردید)، به اضافه اطمینان نفس است.

یقین در متون دینی

در روایات، در باره مفهوم یقین، تعبیرهای گوناگونی آمده و از راه‌های مختلفی به بیان تعریف آن پرداخته شده است که هر کدام، به یکی از ابعاد آن مربوط می‌شوند. در روایت جنود عقل و جهل، در مقابل یقین، «شک»، معرفی شده است.۴ امام کاظم علیه السلام تصریح دارد که وقتی یقین بیاید، شک، وجود ندارد.۵ از منظری دیگر، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله یقین را چیزی دانسته است

1.. العین، ج۵، ص۲۲۲.

2.. الصحاح، ج۶، ص۲۲۱۹.

3.. لسان العرب، ج۱۳، ص۴۵۷.

4.. امام صادق علیه السلام در بیان جنود عقل و جهل: الیقین و ضدّه الشک (الکافی، ج۱، ص۲۵).

5.. علی بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسى، عن یونس، عن الحسین بن الحكم قال: كتبت إلى العبد الصّالح علیه السلام اُخبره أنّی شاكٌّ، وَقَد قالَ إبراهیمُ علیه السلام: (وَإِذْ قَالَ إِبْرَ اهِیمُ رَبِّ أَرِنِى كَیفَ تُحْىِ الْمَوْتَى) وإنّی اُحبّ أن ترینی شیئاً. فكتب علیه السلام: إنَّ إبراهیمَ كانَ مُؤمِناً وأحَبَّ أن یزدادَ إیماناً، وَأنتَ شاكٌّ وَالشّاكُّ لا خَیرَ فیهِ. وَكَتَبَ: إنَّما الشَّكُ ما لَم یأتِ الیقینُ، فَإذا جاءَ الیقینُ لَم یجُزِ الشَّكُّ. وكتب: إنّ اللّه عز و جل یقولُ: (وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَآ أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ) قالَ: نَزَلَت فی الشَّاكِّ (الكافی، ج۲، ص۳۹۹، ح۱).

  • نام منبع :
    بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
    سایر پدیدآورندگان :
    حمزه عبدی و عباس پسندیده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41139
صفحه از 223
پرینت  ارسال به