امّا حدیث دوم مرحوم کلینی، دو بخش کلّی دارد: یکی بخش مقدّماتی که دو مطلب دارد: اعلام اختصاص برخی مکارم اخلاق به انبیاء؛ و بررسی وضعیت آن در افراد دیگر. این مطلب، خود دو نکته دارد: یکی این که در صورت وجود این صفات در فرد، باید حمد و سپاس خداوند را به جا آورد و دیگری این که در صورت عدم وجود این صفات، باید با تضرّع به خداوند، در صدد کسب آنها باشد که این امر نشان میدهد این صفات، در انحصار انبیا نیستند و دیگران نیز میتوانند آن را داشته باشند.
امّا نقل دوم مرحوم کلینی در مقایسه با نقل اوّل در معرفی مکارم، شباهت زیادی به یکدیگر دارند. در نقل دوم، ورع به جای یقین، و حیا به جای حُسن خلق، و بِر به جای مروّت آمده و دو مورد نیز اضافهتر دارد که عبارتاند از: صدق الحدیث و اداء الأمانة. این دو مورد آخر، همان دو موردی است که در انتهای نقل اوّل نیز ایشان اضافه کرده بود که ظاهراً از نقل دوم به نقل اوّل نیز سرایت کرده است؛ امّا در بقیه موارد با هم یکی هستند. (جدول شماره ۵)
بخش دوم روایت دوم مرحوم کلینی، به معرفی صفات اختصاص دارد. این صفات، دوازده مورد بوده و در منابعی که آن را روایت کردهاند، هیچ تفاوتی نداشته و همگی یکسان نقل کردهاند.(جدول شماره ۴)
دسته دوم
گروه دوم، روایاتی هستند که مکارم اخلاق را معرفی کردهاند، بدون این که پسوند انبیا را داشته باشند. این روایات، از سوی دانشمندانی همچون: کلینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید، طَبرِسی(علی بن الحسن)، اشعث کوفی، ابن عساکر، ابن ابی الدنیا، و سیوطی گزارش شدهاند. این گروه از روایات، هم توسط شیعه و هم توسّط اهل سنّت نقل شده است که در ادامه به تفکیک بیان میکنیم:
الف ـ نقلهای شیعه و تحلیل آنها
در میان منابع شیعی، مهمترین منبعی که این روایت را نقل کرده، کتاب