199
بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»

ریشه‌یابی واژه ذکر، نشان می‌دهد که اصل در معنای آن، «یاد» در مقابل «فراموشی» است و به کار بردن آن در معانی دیگر، بدان مناسبت است که مورد استعمال، دارای خصوصیتی است که موجب یاد و توجّه انسان به آن می‌شود، چنان که به پسر، از آن جهت «ذَکر» و «مذکر» گفته شده که موجب زنده ماندن و بقای یاد و نام پدر می‌گردد.

امّا حقیقت ذکر، عبارت است از توجّه دل به آفریدگار جهان و احساس این واقعیت که جهان، محضر خداست و انسان، در حضور اوست، و این معنا تحقّق نمی‌یابد، مگر با دو شرط: معرفت حقیقی نسبت به خداوند متعال، و توجّه به او. به بیان روشن‌تر، تا انسان، آفریدگار حقیقی جهان را نشناسد، نمی‌تواند او را یاد کند. بنا بر این، کسانی که چیزی غیر از معبود حقیقی را عبادت می‌کنند، در واقع، او را یاد نکرده‌اند؛ بلکه پندار خود را یاد کرده‌اند.۱

1.. (إِنْ هِىَ إِلَا أَسْمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّه بِهَا مِن سُلْطَـنٍ إِن یتَّبِعُونَ إِلَا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنفُسُ) (سورۀ نجم، آیۀ ٢٣).


بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
198

صفت و صفت عفو در روایت پیشین نیست. از این رو به همین مقدار بسنده می‌کنیم.

۲. مواساة الرجل أخاه فی ماله

به گفته ابن اثیر و ابن منظور و طریحی، مواسات به معنای شریک و سهیم ساختن دیگران در مال است.۱ فیروزآبادی، آن را به این معنا می‌داند که دیگری را از آن بهره‌مند سازی.۲ آنچه از لغت برمی‌آید، این است که اسوه و مواسات از یک ریشه‌اند. لذا اسوه نیز به معنای همانند دیگری شدن است؛ همان گونه که مواسات در مال، به معنای همانندی در استفاده است. بنا بر این، آنچه تحت عنوان مواسات آمده، همان چیزی است که پیش‌ از این با تعبیر اعطاء (اطعام السائل) آمده بود. از این رو بیشتر از این بدان نمی‌پردازیم.

۳. ذکر اللّه کثیراً

یادکَرد خدا از عواملی است که موجب ارتباط با او و التذاذ معنوی می‌گردد. واژه‌شناسان برای مادّه «ذکر»، دو معنا بیان کرده‌اند: یکی «یادکرد» در مقابل «فراموشی»، و دیگری «نَری» در مقابل «مادگی».۳

1.. قد تكرر ذكر الأُسْوَة و المواساة فی الحدیث، و هى بكسر الهمزة و ضمها: القدوة، و المواساة المشاركة و المساهمة فی المعاش و الرزق (النهایة، ج۱، ص۵۰؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۳۵). نیز، ر. ک: مجمع البحرین، ج۱، ص۲۸؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۱۵۷.

2.. آساهُ بمالِهِ مُواساةً: أَنَالَه منه‏ (القاموس المحیط، ج۴، ص۳۱۹).

3.. ابن فارس، در این باره می‌گوید: ذال و كاف و راء، دو اصل را تشكیل می‌دهد كه همۀ كلمات این مادّه، از این دو اصل، متفرّع می‌شوند. «مُذكر»، یعنى زنى كه پسر زاییده است... «ذكور البقل»، یعنى گیاهان علفى ستبر، مانند اسطوخودوس... . اصل دیگر به معناى یادآورى است، در مقابل فراموش كردن و از یاد بردن. سپس یادكرد زبانى نیز بر این معنا حمل شده و می‌گویند: «اِجْعله منك على ذُكر» به ضمّ ذال، یعنى: او را فراموش مكن (معجم مقاییس اللغة، ج٢، ص٣٥٨). راغب اصفهانى، در تبیین معناى «ذكر» در مقابل «نسیان» می‌گوید: معناى ذكر، حالتى است براى نفس كه انسان به سبب آن، می‌تواند آنچه را آموخته، در ذهن نگه دارد و از این جهت، مانند «حفظ» است؛ منتها حفظ به معناى به یادسپارى است، و ذكر به معناى یادآورى. معناى دیگر «ذكر»، حاضر كردن چیزى در دل و یا آوردن آن به زبان است. لذا گفته می‌شود: ذكر، دو گونه است: ذكر قلبى و ذكر زبانى (لسانى)، و هر یك از این دو نیز بر دو گونه است: یكى یادآورى چیزى است كه فراموش شده است، و دیگرى به معناى ادامۀ حفظ و به یادسپارى است. به هر گفته‌اى نیز ذكر می‌گویند (مفردات الفاظ القرآن، ص۳۲۸).

  • نام منبع :
    بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
    سایر پدیدآورندگان :
    حمزه عبدی و عباس پسندیده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41237
صفحه از 223
پرینت  ارسال به