روایت سوم
امّا سومین روایت از روایات مکارم اخلاق عام، روایتی است از امام صادق علیه السلام به این مضمون:
۰.جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ۷ أَ لَا أُحَدِّثُكَ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ قُلْتُ بَلَى قَالَ الصَّفْحُ عَنِ النَّاسِ وَ مُؤَاسَاةُ الرَّجُلِ أَخَاهُ فِي مَالِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً.۱
در این روایت، سه صفت مطرح شده که در ادامه به آنها میپردازیم.
۱. الصفح عن الناس
موضوع این صفت نیز اشتباهات دیگران است. خلیل، صفح را به معنای جَنب و کنار میداند و کاربرد آن در گناه را به معنای عفو دانسته است.۲ ابن درید،۳ ازهری،۴ و صاحب بن عبّاد۵ نیز همین معنا را آوردهاند. ابن فارس، ریشه اصلی آن را عرض و پهنا میداند که در کاربردهای گوناگون، معنای متفاوتی خواهد داشت. لذا کاربرد آن در گناه به معنای رو برگرداندن از آن است.۶ بنا بر این، تفاوتی میان این
1.. معانی الأخبار، ص۱۹۱.
2.. الصَّفْح: الجنب: من كل شیء... و صَفَحْت عنه: أی عفوت عنه (العین، ج۳، ص۱۲۲).
3.. و صفحتُ عن الرجل أصفَح صَفْحا، إذا عفوت عن جرمه. و أضربتُ عن هذا الأمر صَفْحا، إذا تركته. و صَفْحَة الإنسان و الدابّة: عُرْض جَنبه إذا اعترضتَه (جمهرة اللغة، ج۱، ص۵۴۱).
4.. قال اللیث: الصَّفْحُ: الْجَنب، و صفْحا كلِّ شیءٍ جانباه، قال: و صَفْحَتا السَّیف: وجهاه. و صفْحةُ الرجل: عُرْضُ وجهه (تهذیب اللغة، ج۴، ص۱۴۹).
5.. صفح: الصَّفْحُ: الجَنْبُ. و صَفْحا كلِّ شَیءٍ: جانِباه. و صَفْحَتا السَّیفِ: وَجْهاه. و صَفْحَةُ الرَّجُلِ: عَرْضُ صَدْرِه. و سَیفٌ مُصْفَحٌ: عَرِیضٌ (المحیط فی اللغة، ج۲، ص۴۶۴).
6.. صفح: الصاد و الفاء و الحاء أصلٌ صحیحٌ مطَّرد یدلُّ على عَرْض و عِرَض. من ذلك صَفْح الشَّىء: عُرْضُه. و یقال رأس مُصْفَحٌ: عریض. و الصفیحة: كلُّ سیفٍ عریض. و صَفحتا السَّیف: وَجْهاه. و كلُّ حجرٍ عریضٍ صفیحةٌ، و من الباب: المصافحةُ بالید، كأنَّه ألصق یدَه بصَفحةِ یدِ ذاك. و الصَّفْح: الجنْب. و صَفحا كلِّ شىء: جانِباه. فأمّا قولهم: صفَحَ عنه، و ذلك إعراضاً عن ذنْبه، فهو من الباب؛ لأنَّه إذا أعرض عنه فكأنه قد ولَّاه صَفحتَه و صُفحه، أى عُرضه و جانِبَه، و هو مَثَلٌ (معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۲۹۳).