مسئله مهم، چگونگی واکنش به این پدیده است. طبق روایت، یکی از حوزههایی که مکرمت اخلاقی در آن، زمینه بروز مییابد، همین موقعیت است. در ادامه، به بررسی این موضوع میپردازیم تا مشخص شود که مکرمت اخلاقی در این موقعیت، چه اقتضا میکند.
مراد از صنائع، کاری است که کسی انجام میدهد۱ و در اصطلاح، به کارهای خوب اطلاق میشود.۲ در روایات نیز معمولاً به همین معنا به کار رفته است. مکافأة نیز به معنای پاداش و جبران به همانند است.۳ بنا بر این، «المکافأة علی الصنائع» یعنی جبران و مقابله به مثل نسبت به کار خوب دیگران.
در معارف اسلامی، معنای مکافأة، با سپاسگزاری متفاوت است. به تشکّر کردن، مقابله به مثل نمیگویند. مقابله به مثل وقتی است که فرد، گذشته از تشکّر، کار فرد را جبران نماید؛ البته مکافأة در رتبه بعد از تشکّر
1.. الصاد والنون والعین أصلٌ صحیح واحد، وهو عملُ الشىء صُنْعاً. و امرأة صَنَاعٌ و رجلٌ صَنَعٌ، إذا كانا حاذقَین فیما یصنعانه ... والصَّنِیعة: ما اصطنعتَه مِن خیر (معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۱۳).
2.. الصُّنْعُ: إجادةُ الفعل، فكلّ صُنْعٍ فِعْلٌ، و لیس كلّ فعل صُنْعاً (مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۴۹۳).
3.. كافَأَهُ على الشیء مُكافأَةً و كِفَاءً: جازاه. تقول: ما لی بهِ قِبَلٌ و لا كِفاءٌ أَی ما لی به طاقةٌ على أَن أُكَافِئَهُ (لسان العرب، ج۱، ص۱۳۹).كفأ: یقال: هذا كُفْءٌ له، أی: مثله فی الحسب و المال و الحرب. و فی التزویج: الرجل كُفْءٌ للمرأة. و الجمیع: الأَكْفَاءُ. والمُكَافَأَةُ: مجازاة النعم (العین، ج۵، ص۴۱۴).كفء: الكاف و الفاء و الهمزة أصلانِ یدلُّ أحدُهما على التَّساوِی فی الشَّیئین، ویدلُّ الآخر على المَیل و الإمالة و الاعوجاج. فالأول: كافأت فلاناً، إذا قابلتَه بمثل صَنیعه. والكفء: المِثْل. قال اللّه تعالى: وَ لَمْ یكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ. و التكَافؤ: التَّساوِی. قال رسول اللّه صلی الله علیه و اله: «المسلمون تَتَكَافأ دماؤُهم». أی تتساوى. والكِفَاءُ: شُقَّتان تُنْصَح إحداهما بالأخرى (معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۱۸۹).