173
بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»

هنگام ترکیب آن با ضیف، به معنای گردهم آوردن مهمان و مستلزم پذیرایی از اوست. لذا برخی، آن را به معنای احسان کردن به مهمان می‌دانند.۱ فیض کاشانی، این ترکیب را به معنای دعوت از مهمان برای پذیرایی معنا کرده است.۲

مهمان‌نوازی در اسلام

ضیافت، مهمانداری و مهمان‌نوازی، دست و دل باز بودن و سفره‌ای گشوده داشتن، نشانه جوان مردی و یکی از برجسته‌ترین ارزش‌های انسانی و مکارم اخلاقی است. اسلام ـ که دین تکامل ارزش‌های اخلاقی است ـ نیز اهتمام ویژه‌ای به این خصلت والای انسانی دارد و پیشوایان این آیین آسمانی، با تعبیرهای گوناگون و تنبّه‌آفرین، مسلمانان را به آن، توصیه و تشویق کرده‌اند.

از نظر روایات اسلامی، مهمان‌نوازی، یکی از برترین مکارم اخلاقی است که در آن، مهمان، نه تنها روزیِ خود را می‌آورد۳ و از روزی انسان

1.. القری، الإحسان إلى الضیف (العین، ج۵، ص۲۰۴؛ المحیط فی اللغة، ج۶، ص۷).

2.. وإقراء الضیف طلبه للضیافة (الوافی، ج۴، ص۲۶۵).

3.. در ضرب‌المثل‌هاى فارسى نیز آمده: «مهمان خودیم، لیك در خانۀ تو» ؛ «مهمان، روزىِ خود را می‌آورد» ؛ «رزق خویش به دست تو می‌خورد» (امثال وحكم، دهخدا، ج۴، ص۱۷۶۴).


بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
172

۳. إقراء الضیف

از مسائلی که انسان در زندگی اجتماعی، با آن رو‌به‌رو می‌شود، آمدن مهمان و چگونگی پذیرایی از اوست. چگونگی رویارویی با مهمان، از اموری است که بر اساس این روایت، می‌تواند کرامت اخلاقی را نشان دهد که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم.

معنا

ابن فارس معتقد است که معنای اصلی «ضیف»، بر انحراف و تمایل و نزدیک شدن چیزی به چیز دیگر دلالت دارد.۱ دیگر لغت‌شناسان مانند: خلیل،۲ ابن درید،۳ جوهری،۴ ابن منظور،۵ و راغب۶ نیز بر همین معنا تأکید دارند. از آن جا که معمولاً میزبان، با رو کردن و تمایل به مهمان، از او پذیرایی می‌کند، این گونه گردهمایی، مهمانی نامیده می‌شود.۷

امّا اقراء از ماده «قِرَی»، در اصل به معنای اجتماع و جمع کردن است.۸

1.. ضا و یا و فا، یك اصل صحیح است كه بر تمایل چیزى به چیزى دیگر، دلالت دارد. گفته مى‌شود: أضفت الشىء إلى الشى‌ء؛ یعنى چیزى را به دیگرى متمایل كردم (معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۸۱).

2.. ر. ک: العین، ج۷، ص۶۸.

3.. جمهرة اللغة، ج۲، ص۹۰۹.

4.. ر. ک: الصحاح، ج۴، ص۱۳۹۲.

5.. ر. ک: لسان العرب، ج۹، ص۲۰۸.

6.. اصل ضیف، رو كردن و تمایل است. گفته می‌شود: به فلان چیز رو كردم، یا فلان چیز را به فلان چیز متمایل كردم. خورشید به سمت غروب كردن، متمایل شد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۰۰).

7.. مهمانى: گردهمایى خانوادگى یا دوستانه اى كه معمولاً شخصى به عنوان میزبان، عهده‌دار پذیرایى است (فرهنگ بزرگ سخن) .

8.. القاف و الراء و الحرف المعتل أصلٌ صحیح یدلُّ على جمعٍ و اجتماعٍ. من ذلك‏ القَرْیة، سمِّیت‏ قریةً لاجتماع النَّاس فیها. و یقولون: قَرَیت‏ الماء فی‏ المِقْراةِ: جمعتُه، و ذلك الماءُ المجموع‏ قَرِی‏. و جمع‏ القَریة قُرًى‏، جاءت على كُسْوةٍ و كُسًى. و المِقْراة: الجفْنة، سمِّیت لاجتماع الضَّیف علیها، أو لما جُمع فیها من طعام (؟؟؟، ج۵، ص۷۸).الْقَرْیةُ: اسم للموضع الذی یجتمع فیه الناس، و للناس جمیعا، و یستعمل فی كلّ واحد منهما (مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۶۹).

  • نام منبع :
    بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
    سایر پدیدآورندگان :
    حمزه عبدی و عباس پسندیده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41085
صفحه از 223
پرینت  ارسال به