تعریف کردهاند. برخی دیگر، حیا را خصلتی میدانند که انسان را بر ترک کردن فعل قبیح و جلوگیری از کوتاهی کردن در حقّ دیگران بر میانگیزد.۱ برخی نیز (مانند لغتشناسان)، حیا را دگرگونی حال و حالت انکسار (تأثّر) درونی میدانند که انسان به جهت ترس از آنچه مایه سرزنش است، دچار آن میشود.۲
برخی دیگر معتقدند که حیا از قبیل وقار بوده و عبارت است از: سر به زیر افکندن و انقباض از سخن گفتن به جهت حرمت شخص مقابل که از وی حیا میشود.۳ برخی نیز گفتهاند که حقیقت حیا، عبارت است از خصلتی که انسان را بر انجام دادن کار نیک و ترک کار زشت، برمیانگیزد.۴
از مجموع تعریفهای علمای اخلاق، چند نکته به دست میآید: یک: حیا، هنگام مواجهشدن با یک فعل قبیح رخ میدهد. دو: در این حالت، روان انسان، حالت انکسار، انفعال، انقباض، انزجار و انحصار پیدا میکند. این حالت ضد باز بودن و علاقهمند بودن است. سه: این نوع برانگیختگی در عمل، هم موجب انجام دادن یک کار است و هم موجب ترک یک کار که از آن به عنوان «تنظیم رفتار» یاد میشود. در برخی تعریفها، به مصداقهایی از این فعل و ترک فعل اشاره شده، که فقط از
1.. نضرة النعیم، ج۵، ص۱۷۹۷، به نقل از: ریاض الصالحین، ص۲۷۲؛ الفتح، ج۱، ص۵۲؛ دلیل الفاتحین، ج۳، ص۱۵۸.
2.. نضرة النعیم، ج۵، ص۱۷۹۶، به نقل از: الفتح، ج۱، ص۵۲؛ فضل اللّه الصمد، ج۲، ص۵۴.
3.. نضرة النعیم، ج۵، ص۱۷۹۶، به نقل از: تهذیب الأخلاق، ص۲۳.
4.. نضرة النعیم، ج۵، ۱۷۹۶، به نقل از: الآداب الشرعیة و المنح المرعیة، ج۲، ص۲۲۷.