119
بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»

پس از بررسی دیدگاه‌های لغت‌شناسان مختلف، به نظر می‌رسد که در این ماده باید یک اصل را در نظر گرفت و آن، «تفاوت و اختلاف بین دو چیز» است.۱ بر این اساس، غیرت یعنی تغییر حال فرد از تعرّض بیگانه به حریم او. این ماده با این معنا، در کاربردهای گوناگون، معناهای خاص خود را پیدا می‌کند. غیرت در حوزه خانواده به این معناست که فرد، خود به اداره امور خانواده بپردازد، نه این که تأمین زندگی را به دیگران واگذارد و نیز به دیگران اجازه تعرّض به حریم خانواده و ناموس خود را نمی‌دهد. به بیان دیگر، غیرت یعنی برخورداری از حمیت و «غیر» را به حریم خود راه ندادن. این، گاهی به این معناست که در تأمین زندگی و نفع رساندن به خانواده، دیگران را راه ندهد و به آنان وانگذارد و خود به امور خانواده‌اش بپردازد و گاه این که از تعرّض بیگانه به خانواده، جلوگیری کند.

معنای آن در ‌باره دوستان این است که اجازه تعرّض بیگانه به خانواده دوستش را نمی‌دهد و همانند خانواده‌اش از آنان دفاع می‌کند. در‌ باره زمین، به این معناست که خداوند متعال، غیرت ورزیده و خود به سیراب کردن زمین اقدام کرده است. در مقابل غیرت، «الدیاثه» قرار دارد که بسیار مورد مذمّت قرار گرفته است. دیّوث به فردی گفته می‌شود که از روابط خارج از چارچوب همسر خود اطلاع دارد و آن را تأیید می‌کند. ابن منظور می‌گوید: دیّوث،

1.. والتحقیق أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو ما یقرب من مفهوم سوى، أی ما یكون سوى الشیء، ... وأمّا قولهم ـ غارهم یغیرهم بمعنى مارهم: فهو من مصادیق الأصل، فانّ معنى الغیر مصدرا صیرورة شیء سواه، وفی المورد یصیر الرجل متولَّیا ونافعا ومباشرا لأمورهم، فصار غیرهم وقام فی مقامهم، ولا یبعد أن یكون هذا الاشتقاق بمعنى المیرة انتزاعیا. ومن هذا المعنى: غیرة الرجل على أهله، وهو أن یتولَّى بحفظ منافعهم (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۲۹۶).


بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
118

در باره زمین به کار می‌رود، به معنای «سیراب شدن از باران»،۱ و وقتی در باره دوستان به کار می‌رود، به معنای «یاری رساندن به آنان در برابر دشمن»،۲ و وقتی در مقام قتل به کار می‌رود، به معنای «پرداخت دیه» است.۳ گفته‌اند که این، یا بدان جهت است که در دیه نوعی مبادله و جابه‌جایی اتفاق می‌افتد که معنای اصلی ماده «غیر» است۴ و یا به دلیل منفعتی است که در آن برای خانواده مقتول وجود دارد.۵

1.. وغارهم اللّه بمطر یغیرهم ویغورهم، أی سقاهم. یقال: اللّهم غرنا بخیر وغرنا بخیر. قال الفراء: قد غار الغیث الأرض یغیرها، ... وأرض مغیرة بفتح المیم، ومغیورة، أی مسقیة (الصحاح، ج۲، ص۷۷۵).وأَرْضٌ مَغِیرَةٌ، بالفَتْح، ومَغْیورَةٌ، أَی مَسْقیةٌ أَو مَمْطُورَة .... غَارَهُمُ اللّه تَعَالَى بمَطَر یغِیرُهم غَیراً وغِیاراً: سَقَاهُمْ وأَصابَهم بخِصْب. وغارَهُمْ بخَیرٍ یغِیرُهم غَیراً وغِیاراً: أَعْطَاهُمْ، وكذا بالرِّزْق (تاج العروس، ج۷، ص۳۳۱).وغارَه بخیر یغُورُه ویغِیرُه أَی نفعه. ویقال: اللّهم غِرْنا منك بغیث وبخیر أَی أَغِثّنا به. وغارَهم اللّه بخیر یغُورُهم ویغِیرُهم: أَصابهم بِخصْب ومطر وسقاهم. وغارَهم یغُورُهم غَوْراً ویغِیرُهم: مارَهُم (لسان العرب، ج۵، ص۳۴).

2.. وأَغارَ فلانٌ بنی فلان: جاءهم لینصروه، وقد تُعَدَى وقد تُعَدَّى بإلى (همان‌جا).

3.. وغارَه یغِیره غَیراً: وَداه ؛ أَبو عبیدة: غارَنی الرجل یغُورُنی ویغیرُنی إِذا وَداك، من الدِّیة. وغارَه من أَخیه یغِیره ویغُوره غَیراً: أَعطاه الدیة، والاسم منها الغِیرة، بالكسر (الصحاح، ج۲، ص۷۷۵؛ لسان العرب، ج۵ ص۳۹).وغارَه یغِیرُه غَیراً: وَدَاهُ، وقال أَبو عُبَید: غارَنی الرَّجُلُ یغُورُنی ویغیرُنِی، إِذا وَدَاكَ، من الدِّیة. وغارَهُ من أَخِیه یغِیرُه ویغُورُه غَیراً: أَعْطَاهُ الدِّیةَ، والاسمُ منه الغِیرَةُ (تاج العروس، ج۷، ص۳۳۲).

4.. وغیره: إذا أعطاه الدیة، وأصلها المغایرة أعنی المبادلة لأنها بدل من القتل والتغیر: التبدل والانتقال، یقال غیرت الشیء فتغیر (مجمع البحرین، ج۳، ص۴۳۲).

5.. فأمّا الدیة: فانّها تسمىّ الغیر، لأنّ فی الدیة صلاحا للقاتل وبقاء له ولدمه. و یحتمل أن یكون من الأصل الثانی، لأنّه قود فغیر إلى الدیة، أی أخذ غیر القود (معجم مقاییس اللغة، ج۴ ص۴۰۴).

  • نام منبع :
    بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
    سایر پدیدآورندگان :
    حمزه عبدی و عباس پسندیده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41317
صفحه از 223
پرینت  ارسال به