183
بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»

مختلفی که می‌توان آنها را از معارف دین به دست آورد.

همسایه‌داری در دین

در معارف اسلامی، تأکید بسیاری بر همسایه‌داری شده است. در یک بررسی، بیش از سیصد متن در این موضوع طبقه‌بندی شده‌اند. در این متون، علاوه بر اهمیت همسایه و حدّ آن، از مسائل مهمی که بدان پرداخته شده، حرمت همسایه است که شدیدترین تأکیدها نسبت به آن وارد شده۱ و همانند حرمت خود و نزدیکان دانسته شده است.۲

قرآن کریم در کنار والدین، نزدیکان، یتیمان و مسکینان، همسایه را نیز قرار داده و دستور داده که به آنها احسان کنیم.۳ در سفارش‌های جبرئیل۴ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز همین مسئله دیده می‌شود. لذا امام علی علیه السلام به فرزندانشان نسبت به همسایه، هشدار شدید می‌دهند.۵ همسایه، حقّی دارد۶ که باید آن را شناخت و بدان اهتمام ورزید.۷ در این باره، مسائل

1.. امام علی علیه السلام: ما تَأكَّدَتِ الحُرمَةُ بمِثلِ المُصاحَبَةِ والمُجاوَرَةِ (غرر الحكم، ح۹۵۲۸).

2.. تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۴۱، ح۲۳۸.

3.. (وَاعْبُدُواْ اللّه وَلَا تُشْرِكُواْ بِهِ شَیـئا وَبِالْوَ لِدَینِ إِحْسَـنًا وَبِذِى الْقُرْبَى وَالْیتَـمَى وَالْمَسَـكِینِ وَالْجَارِ ذِى الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنـبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَكَتْ أَیمَـنُكُمْ إِنَّ اللّه لَا یحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا) (سورۀ نساء، آیۀ ۳۶).

4.. ما زالَ جبرئیلُ علیه السلام یوصِینی بالجارِ حتّى ظَنَنتُ أنَّهُ سَیوَرِّثُهُ (کتاب من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۲، ح۱۰۸؛ الأمالی، طوسی، ص۵۲۰، ح۱۱۴۵؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۲۲۳۹).

5.. اللّه اللّه فی جِیرانِكُم فإنَّهُم وَصیةُ نَبیكُم، ما زالَ یوصی بِهِمْ حتّى ظَنَنّا أنَّهُ سَیوَرِّثُهُم (نهج البلاغه، نامۀ ۴۷).

6.. پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: للجار حق (مسند البزار، ج۴، ص۱۰۱، ح۱۲۷۷).

7.. عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِی، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام یقُولُ: «عَلَیكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ، وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ، وَ عُودُوا الْمَرْضى، وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِكُمْ مَسَاجِدَكُمْ، وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ، أَ مَا یسْتَحْیی الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَنْ یعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ، وَ لَا یعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ؟» (الكافی، ج۴، ص۶۸۰).


بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
182

آن، موجب سرزنش است.۱ به کفّار اهل پیمان با مسلمانان در بلاد اسلامی نیز به همین اعتبار، ذمّی یا اهل ذمّه گفته می‌شود.۲ امّا واژه تذمّم را به معنای انجام دادن کار نیک برای ایمنی از سرزنش،۳ یا خودداری به خاطر ایمنی از سرزنش دیگران۴ و یا حفظ خود و دور کردن مذمّت از خود۵ دانسته‌اند. بر همین اساس، مرحوم علّامه مجلسی، معتقد است که تذمّم به معنای دفع زیان از همراه یا همسایه یا همنشین به خاطر ایمنی از سرزنش دیگران است. البته این مسئله، مقیّد به این است از سر عصبیت و حمیت نباشد.۶

بنا بر این، التذمّم للجار، به معنای رعایت شئون همسایگی و انجام دادن اموری است که ترک آنها، موجب سرزنش اجتماعی می‌گردد؛ امور

1.. الذِّمَامُ: الْحُرْمَة (الصحاح، ج۵، ص۱۲۹۶).الذِّمَامُ: ما یذّمّ الرّجل على إضاعته من عهد، و كذلك الْمَذَمَّةُ و الْمَذِمَّةُ (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۳۱).الذِّمَامُ: كل حرمة تلزمك، إذا ضیعتها (العین، ج۸، ص۱۷۹).و (الذِّمَامُ) بِالْكَسْرِ مَا یذَمُّ بِهِ الرَّجُلُ عَلَى إضَاعَتِهِ مِنَ الْعَهْدِ. .. و (الذِّمَامُ) أَیضاً الْحُرْمَةُ (المصباح المنیر، ج۲، ص۲۲۰).

2.. تُفَسَّرُ (الذِّمَّةُ) بِالْعَهْدِ وَ بِالْأَمَانِ وَ بِالضَّمَانِ أَیضاً. و قوله «یسْعَى بِذِمَّتهِمْ أَدْنَاهُمْ» (همان‌جا).فُسِّرَ بِالْأَمَانِ و سُمِّىَ الْمُعَاهَدُ (ذِمِّیاً) نِسْبَةٌ إلَى الذِّمَّةِ بِمَعْنَى الْعَهْدِ (المصباح المنیر، ج۲، ص۲۲۰).

3.. الذَّمُّ: اللوم فی الإساءة، و منه التَّذَمُّمُ، فیقال من التذمم: قد قضیت مَذَمَّةَ صاحبی، أی أحسنت أن لا أُذَمَّ (العین، ج۸، ص۱۷۹؛ المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۶۶).

4.. تَذَمَّمَ، أى استنكَفَ. یقال: لو لم أترك الكذبَ تأثُّماً التركته تَذَمُّماً (الصحاح، ج۵، ص۱۹۲۶).و تَذَمَّمَ أَی استنكف؛ یقال: لو لم أَترك الكذب تأَثُّماً لتركته تَذَمُّماً (لسان العرب، ج۱۲، ص۲۲۰).

5.. هو أن یحْفظ ذِمَامَه، ویطْرح عن نَفْسه ذَمَّ النَّاس له إن لم یحْفَظه (النهایة، ج۲، ص۱۶۹).

6.. والحاصل هو أن یدفع الضرر عمّن یصاحبه سفرا أو حضرا، وعمّن یجاوره فی البیت أو فی المجلس أیضا، أو من أجاره وآمنه خوفا من اللوم والذمّ، لكنّه مقید بما إذا لم ینتَهِ إلى الحَمیة والعصبیة ؛ بأن یرتكب المعاصی لإعانته (بحار الأنوار، ج۶۷، ص۳۷۱).

  • نام منبع :
    بررسی و تحلیل روایات «مکارم الأخلاق»
    سایر پدیدآورندگان :
    حمزه عبدی و عباس پسندیده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 41335
صفحه از 223
پرینت  ارسال به