آفتزده میکند؛ اخذ به مطمئنترینها و واداشتن نفس به سختترینها؛ دقت در خوراک و پوشاک، و ترک آنچه اشکال دارد؛ و به نقل از برخی دیگر، آن را به معنای کنارهگیری از شبهات و مراقبت از خطرات.۱
کفوی، آن را به اجتناب از شبهات تعریف کرده که گاه در عمل، موجب انجام یافتن و گاه موجب ترک چیزی میشود. وی تقوا را نیز به معنای خویشتنداری قلمداد کرده و فرق آن دو را در موضوع آنها دانسته است. وی موضوع تقوا را حرام قطعی میداند، به خلاف ورع که موضوع آن، شبهه است.۲
راغب، آن را به ترک کردن شتاب در کسب متاع دنیا میداند.۳ محمّد بن علان، آن را به معنای ترک کردن امور بیاشکال، به خاطر پرهیز از وقوع در خطر میداند و معتقد است که برخی آن را به معنای ترک شبهات دانستهاند.۴ ابن تیمیه نیز آن را به معنای خویشتنداری از حرام قطعی و حرام مشکوک میداند.۵ ابن قیّم نیز ورع را به ترک کردن چیزی
1.. الورع ترك ما یریبك، ونفی ما یعیبك، والأخذ بالأوثق، وحمل النفس على الأشق. وقیل: النظر فی المطعم واللباس، وترك ما به بأس، وقیل: تجنب الشبهات، ومراقبة الخطرات (نضرة النعیم، ج۸، ص۳۶۱۶، به نقل از: التوقیف على مهمات التعاریف، ص ۳۳۷).
2.. الورع: الاجتناب عن الشبهات سواء كان تحصیلا أو غیر تحصیل؛ إذ قد یفعل المرء فعلا تورعا، وقد یتركه تورعا أیضا، ویستعمل بمعنى التقوى، وهو الكف عن المحرمات القطعیة (همان جا، به نقل از الكلیات، كفوی، ص ۹۴۴).
3.. الورع عبارة عن ترك التسرع إلى تناول أعراض الدنیا (الذریعة الی مکارم الشریعة، ص۳۲۳ به نقل از نضرة النعیم ج۸ ص۳۶۱۷).
4.. قیل ترك ما لا بأس به حذرا مما به بأس. وقیل هو: ترك الشبهات وهو الورع المندوب، ویطلق على ترك المحرمات (نضرة النعیم، ج۸، ص۳۶۱۶، به نقل از: دلیل الفالحین لطرق ریاض الصالحین، محمّد بن علان، ج۳، ص۲۶).
5.. هو الورع عما قد تخاف عاقبته وهو ما یعلم تحریمه وما یشك فی تحریمه، ولیس فی تركه مفسدة أعظم من فعله، وكذلك الاحتیال بفعل ما یشك فی وجوبه لكن على هذا الوجه (همان جا، به نقل از: الفتاوى، ج۱۰، ص۵۱۱ ـ ۵۱۲).