رايانه ، از تميزى اتاق هاى عمل نيز بيشتر است . بنا بر اين ، اولاً فعل نابه هنجار ، مراتب مختلفى دارد و ثانيا اختلاف مراتب آن به دليل اختلاف در كرامت نفس و خودْارزشمندى فرد است . بر اين اساس ، درجه شرم و حياى انسان ها نيز متفاوت است . روزى عايشه به رسول خدا اعتراض كرد كه با توجّه به مقامى كه دارد ، چه نيازى به اين همه زحمت عبادت و زهد دارد ؟ رسول خدا در پاسخ وى فرمود :
۰.يا عائِشَةُ ! إخواني اُولُوا العَزمِ قَد صَبَروا عَلى ما هُوَ أشَدُّ مِن هذا ، فَمَضَوا عَلى حالِهِم ، فَقَدِموا عَلى رَبِّهِم ، فَأَكرَمَ مَآبَهُم وأجزَلَ ثَوابَهُم ، فَأَجِدُني أستَحيي أن تَرَفَّهتُ في مَعيشَتي أن تُقَصِّرَني دونَهُم . ۱
۰.اى عايشه ! برادران من از پيامبران اولوالعزم ، بر سختى هاى شديدتر از اين ، صبر كردند و بر آن حال از دنيا رفتند و بر خداوند ، وارد شدند . او نيز ورود آنان را گرامى داشت و پاداش آنان را سنگين ساخت و من شرم دارم كه در زندگى ام رفاهى داشته باشم و مقامى كمتر از آنان يابم !
در اين جا صحبت از گناه نيست ؛ صحبت از پايين بودن درجه اُخروى است كه رسول خدا ، آن را قبيح شمرده ، از آن شرم مى كند .
همچنين نقل شده كه گاهى وقت ها ابو هريره خدمت امام على عليه السلاممى رسيد و سؤالاتى مى پرسيد و پاسخ آنها را مى شنيد . فرداى آن روز نيز مى آمد و همان پرسش ها را تكرار مى كرد و حضرت ، پاسخ وى را مى داد و وقتى اصحاب حضرت ، علّت اين كار را از ايشان پرسيدند ، در پاسخ آنان فرمود :
۰.إنّي لَأَستَحيي أن يَغلِبَ جَهلُهُ عِلمي و ذَنبُهُ عَفوي ومَسأَلَتُهُ جودي . ۲
۰.من شرم دارم كه جهل او بر علم من ، و گناه او بر عفو من ، و درخواست او بر بخشندگى من ، غلبه داشته باشد !