امّا واقعيت ، اين گونه نيست . اقسام پنج گانه حيا در عرض هم نبوده ، با يكديگر مرزبندى اى ندارند ؛ بلكه در طول يكديگرند . در اين فرض ، هر رفتار انسان تقريبا مى تواند قلمرو هر يك از اقسام حيا باشد و به همين جهت ، از انواع نظارت ها و ناظران به «لايه هاى نظارت» تعبير كرديم .
نتيجه سخن ، اين كه نظارت ها چون به صورت لايه اى و از پايين به بالا قرار دارند ، كسى كه در مرتبه بالاى حيا قرار دارد ، از همان منظر به رفتار مى نگرد و ديگر نيازى نيست كه رتبه هاى پايين تر حيا را لحاظ كند . مثلاً كسى كه از رتبه اول به رتبه دوم رفته و به حياى از خود رسيده است ، احتمالاً تمام كارهاى خود را به دليل شرم از خود و حفظ كرامت خود ، ترك مى كند و يا كسى كه در رتبه سوم ، به حياى از حجّت هاى الهى رسيده است ، ديگر حضور «مردم» و «خود» او بى فروغ مى شوند و كارهاى خود را با ملاك حياى از حجّت هاى الهى ارزيابى مى كند . همين طور است كسى كه به رتبه آخر رسيده است . كسى كه خدا را در همه جا و همه زمان ها حاضر و ناظر بر خود مى بيند ، برايش هيچ يك از حضورهاى پايين تر ، فروغى نخواهند داشت و آنچه جلب توجّه مى كند ، فقط خداوند است و لذا فقط شرم از خدا در او برانگيخته مى شود . امام حسن عليه السلام در حضور جمعى نشسته بود و مشغول صرف غذا بود . كمى آن طرف تر ، حيوانى به نظاره ايستاده بود . حضرت كه متوجّه او شده بود ، هر لقمه اى كه مى خورد ، مثل آن را به آن حيوان مى داد . حاضران اجازه خواستند تا آن حيوان را از آن جا دور سازند ؛ اما حضرت فرمود :
۰.دَعهُ ، إنّى لَأَستَحيي مِنَ اللّهِ تَعالى أن يَكونَ ذو روحٍ يَنظُرُ في وَجهي وأنَا آكُلُ ثُمَّ لا اُطعِمُهُ . ۱
۰.رهايش كنيد ! من حقيقتا از خداوند متعال شرم مى كنم كه جاندارى به چهره من در حال غذا خوردن نگاه كند و چيزى به او ندهم .