9
پژوهشي در فرهنگ حيا

آلوده شود و يا از زيبايى ها محروم گردد . پس ، حيا مى تواند در رأس نظام مهاركننده و نظم دهنده انسان قرار گيرد و شايد به همين جهت باشد كه خداوند متعال ، پيش از آن كه مردم را به خوف (ترس) از خود فراخوانَد ، به حيا فراخوانده و فرموده است :
«أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» . ۱ آيا [انسان] نمى داند كه خداوند ، او را مى بيند ؟
امروزه كمتر به حيا پرداخته مى شود و نظام هاى كنترل (مهار)كننده و نظم دهنده ، بيشتر «ترسْ محور» و يا «طمعْ محور» هستند .
نكته ديگر اين كه حيا مترادف عفّت نيست ؛ چرا كه اوّلاً عفّت ، ثمره نيروهاى مهاركننده و نظم دهنده اى است كه يكى از آنها حياست . ۲ ثانيا عفّت ، محدود به قلمرو شهوت در معناى عام آن است ، حال آن كه حيا در همه زمينه ها كاربرد دارد . بنا بر اين ، حيا ، مترادف مفاهيمى چون عفاف و حجاب نيست ، هر چند بى ارتباط با آنها هم نيست .
به نظر مى رسد حيا ، آن گونه كه شايسته است ، شناخته نشده و شايد بتوان گفت : هيچ بررسى علمى اى در اين حوزه ، صورت نگرفته است . البته در روان شناسى از مفاهيمى مانند : «خودنظم دهى» و «كم رويى» ۳ استفاده شده است ؛ ولى اين مفاهيم ، مترادف با مفهوم حيا نيستند . كنترلِ خود ، مفهومى بسيار گسترده تر از حياست و كم رويى ، در واقع ، حياى منحرف شده است . وقتى حيا از مسير صحيح خود خارج شود و در موضوع هايى كه شايسته شرم نيستند ، به كار رود ، پديده كم رويى شكل مى گيرد . ۴ بنا بر اين ، ضرورى است كه

1.علق ، آيه ۱۴ .

2.امام على عليه السلام مى فرمايد : «سبب العفّة الحيا ؛ سبب عفّت ، حياست» . (غرر الحكم ، ح ۵۵۲۷) . نيز آن حضرت فرموده است : «على قدر الحياء تكون العفّة ؛ عفّت ، به اندازه حياست» (همان ، ح ۶۱۸۱) .

3.shame

4.ر . ك : بخش سوم : كم رويى .


پژوهشي در فرهنگ حيا
8

در اين مجموعه مكارم (شايستگى ها) ، عنصر يا عامل «حيا» در رأس همه قرار دارد . ۱
رسول گرامى اسلام ، خُلق و خوى اسلام را حيا معرّفى كرده ۲ و فرموده است :
حيا ، همه دين است . ۳
در روايات متعدّدى آمده است كه اگر حيا نباشد ، همه چيز جايز مى شود . ۴ اين موارد و موارد متعدّد ديگرى از اين دست ، نشان دهنده جايگاه ممتاز اين صفت در ساختار روانى انسان ، و حكايتگر اهمّيت فوق العاده آن در موفّقيت انسان است . اين جايگاه ممتاز ، به جهت ماهيت ويژه اى است كه حيا دارد . حيا ، نيرويى است مهار كننده و نظم دهنده كه رفتارهاى روانى و فيزيكى انسان را بر اساس «شرع» و «عُرف» ، تنظيم مى كند .ر . ك : بخش اوّل ، فصل دوم : ماهيت حيا .
برترى اين عامل بر ديگر عوامل ، بدين جهت است كه حيا ، نه مبتنى بر ترس است ، نه مبتنى بر طمع ؛ بلكه مبتنى بر احترام به خود ۵ يا كرامت انسانى است كه بر اساس آن ، وقتى فرد خود را در حضور شخصى كريم بيابد ، از ارتكاب زشتى ها خوددارى و رفتار خود را تنظيم مى كند . انسان به ميزان كرامتى كه از آن برخوردار است ، شرم دارد كه به زشتى ها

1.در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است : «المكارم عشرة ، فإن استطعت أن تكون فيك فلتكن ؛ فانّها تكون في الرجل ولا تكون في ولده وتكون في الولد ولا تكون في أبيه وتكون في العبد ولا تكون في الحرّ» ، قيل : وماهنّ ؟ قال : «صدق اليأس ، وصدق اللسان ، وأداء الأمانة ، وصلة الرحم ، وإقراء الضيف ، وإطعام السائل ، والمكافاة على الصنائع ، والتذمم للجار ، والتذمم للصاحب ورأسهن الحياء ؛ نيكى هاى اخلاق ، ده تاست . اگر توانستى از آن برخوردار باشى ، انجام ده ؛ چرا كه گاهى در كسى هست ، ولى در فرزندش نيست و در فرزندش هست ، ولى در پدرش نيست ، و گاهى در برده هست ، ولى در شخص آزاد نيست» . پرسيده شد : آنها چيستند ؟ فرمود : «صداقت در نا اميدى [ از آنچه در دست مردم است] ، صداقت گفتار ، اداى امانت ، صله رَحِم ، تكريم ميهمان و سير كردن گرسنه ، و پاسخ خوبى هاى ديگران را دادن ، و همدردى با همسايه ، و همدردى با رفيق ، و در رأس آنها حياست» .

2.رسول خدا صلى الله عليه و آلهمى فرمايد : «إنّ لكلّ دين خُلقا وإن خُلق الإسلام الحياء ؛ هر دينى خويى دارد و خوى اسلام ، حياست» (سنن ابن ماجة ، ج ۲ ، ص ۱۳۹۹) .

3.كنز العمّال ، ح ۵۷۶۱ .

4.ر . ك : بخش چهارم : بى حيايى .

5.Slef - esteem

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9298
صفحه از 388
پرینت  ارسال به