89
پژوهشي در فرهنگ حيا

زشت يا زيبا باشد . آيا اگر اتاق فكر و انديشه انسان آلوده شود ، جاى شرمندگى ندارد ؟ اين گونه نيست كه فقط فعل قبيح ، آلاينده باشد . فكر قبيح نيز آلاينده است . حضرت عيسى عليه السلاممى فرمايد :

۰.إنَّ موسى نَبِىَّ اللّهِ أمَرَكُم أن لا تَزنوا وأنَا آمُرُكم أن لا تُحَدِّثوا أنفُسَكُم بِالزِّنا فَضلاً عَن أن تَزنوا ، فَإِنَّ مَن حَدَّثَ نَفسَهُ بِالزِّنا كانَ كَمَن أوقَدَ في بَيتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفسَدَ التَّزاويقَ الدُّخانُ وإن لَم يَحتَرِقِ البَيتُ . ۱

۰.موسى ، پيامبر خدا ، به شما امر كرد كه زنا نكنيد و من به شما امر مى كنم كه فكر زنا هم نكنيد تا چه رسد كه آن را مرتكب شويد ، زيرا كسى كه فكر زنا بكند ، همانند كسى است كه در خانه زيبا و آراسته اى آتش بيفروزد . دود ، زيبايى خانه را از بين مى برد ، هر چند آن را به آتش نكشد .

از اين روايت به خوبى روشن مى شود كه فكر آلوده ، خانه انديشه را مى آلايد . نمى توان دو نفر را كه يكى به گناه مى انديشد و ديگرى يا به گناه نمى انديشد و يا بلكه به عبادت مى انديشد ، يكسان دانست . آن كه به عبادت و بندگى مى انديشد ، خانه انديشه اش آراسته و نورانى است ، و كسى كه نه به گناه مى انديشد و نه به عبادت ، خانه انديشه اش سالم ، امّا ساده و معمولى است . و امّا كسى كه به گناه مى انديشد ، خانه انديشه اش آلوده است و از دود گناه ، سياه و تار . بدون شك ، روان اين افراد را نمى توان در يك سطح دانست . ۲
از آنچه گفتيم ، روشن شد كه آلودگى روان ، يك واقعيت است ؛ امّا پرسشْ اين است كه : اين واقعيت ، چه وقت مى تواند شرم برانگيز باشد و چه هنگام ، روانْ آلوده ها شرم خواهند كرد ؟ پاسخ ، اين است كه شرمگين شدن در اين فرض ، بسته به ويژگى هاى فرد دارد . كسى كه محرّك حياى او مردم يا فرشتگان باشند ، ممكن است شرمگين نشود ؛ چرا كه مردم از باطن افراد ، بى خبرند و

1.الكافى ، ج ۵ ، ص ۵۴۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۴ ، ص ۳۳۱ .

2.اين تفاوت مى تواند موضوع بررسى روان شناختى و ميدانى قرار گيرد .


پژوهشي در فرهنگ حيا
88

خود ، حيا از پيامبر و ائمّه ، حيا از فرشتگان ، و حيا از خداوند .
از آن جا كه انواع ناظرها را پيش از اين بحث كرده ايم ، به همين مقدار بسنده مى كنيم و بيش از اين به آن نمى پردازيم .

ملاك چهارم

اگر از اين دريچه بنگريم كه كار قبيح ، هم مى تواند از قبيل «فعل» باشد و هم از قبيل «فكر» ، تقسيم ديگرى به وجود مى آيد . گذشته از فعل ، فكر نيز از كارهاى انسان است كه مى تواند زشت يا زيبا باشد و به همين جهت ، فكر قبيح نيز مى تواند شرم برانگيز باشد . پس بر اين اساس ، دو گونه حيا وجود دارد : حيا از انجام دادن فعل قبيح و حيا از فكر قبيح . درباره حيا از كار قبيح ، روايات زيادى وجود دارد كه برخى از آنها پيش از اين ، ذكر شد و برخى هم بعدا خواهد آمد ؛ امّا حيا از فكر قبيح را مى توان در اين حديث يافت كه امام على عليه السلاممى فرمايد :

۰.يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يَستَحيِيَ إذَا اتَّصَلَت لَهُ فِكرَةٌ في غَيرِ طاعَةٍ . ۱

۰.براى مؤمن ، شايسته است كه وقتى فكرى در غير طاعت خداوند به ذهنش راه يافت ، شرم كند .

فكر ، عمل نيست و آنچه به عمل درنيايد ، عقوبت ندارد ؛ امّا اين ، با صدق كردن مفهوم حيا منافات ندارد ؛ زيرا اولاً عقوبت نداشتن به معناى قبيح نبودن نيست و ثانيا ملاك حيا ، ترس از مجازات نيست كه هرجا مجازات نباشد ، حيا هم مطرح نشود . فكر قبيح نيز همانند فعل قبيح ، قبيح است و بنا بر اين ، مى تواند شرم برانگيز باشد .
به بيان ديگر ، قلمرو فكر ، ويژگى هاى خود را دارد و اين قلمرو مى تواند

1.غررالحكم ودررالكلم ، ح ۱۰۹۲۴ ؛ عيون الحكم والمواعظ ، ص ۵۵۳ (ح ۱۰۱۸۷) .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9057
صفحه از 388
پرینت  ارسال به