87
پژوهشي در فرهنگ حيا

يا پس از آن . كسانى كه اهل حيا نيستند ، نه پيش از عملْ شرم مى كنند و نه پس از آن ؛ امّا كسانى كه اهل حيا هستند ، ممكن است پيش از عمل ، شرم كنند و ممكن است پس از عمل ، شرمگين شوند . حياى پيش از عمل ، حيا از « انجام دادن كار » است و حياى پس از عمل ، حيا از « كار انجام شده » است . ممكن است پيش از انجام دادن عمل نابه هنجار ، حيا برانگيخته نشود . در اين صورت ، شخص ، مرتكب آن عمل مى شود ؛ امّا پس از انجام دادن عمل كه هيجان گناه فروكش مى كند ، اين امكان وجود دارد كه عمل انجام شده ، مورد ارزيابى و توجّه قرار گيرد . در اين ارزيابى ، كسانى كه نسبت به عمل انجام شده بى تفاوت باشند ، بهره اى از حيا نبرده اند ؛ امّا كسانى كه اهل حيا باشند ، توجّه به كار قبيح انجام شده ، حيا را در آنان بر مى انگيزد و از كارى كه انجام داده اند ، خجل و شرمسار مى شوند . بنا بر اين ، از اين منظر ، دو قِسم حيا داريم : حياى پيش از عمل و حياى پس از عمل .
نكته ديگر ، اين كه برخى معتقدند كاربرد واژه حيا ، براى شرم از « انجام دادن كار » است و كاربرد واژه خجالت ، براى شرم از « كار انجام شده » :
خجالت ، مربوط به كارِ انجام شده است و حيا مربوط به كارى كه در پيش است . ۱
اين مطلب را روايات حيا تأييد نمى كند . در روايات ، واژه حيا در هر دو قِسم به كار رفته است .

ملاك سوم

اين تقسيم بر اساس تفاوت ناظرها صورت مى گيرد . ناظرها انواعى دارند كه بحث آن گذشت . از اين منظر ، حيا نيز بر چند قِسم است : حيا از مردم ، حيا از

1.معجم الفروق اللغوية ، ص ۲۱۲ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
86

۰.حيا بر دو قِسم است : يك قسم آن ، ضعف و ناتوانى است و قِسم ديگر آن ، توانايى و اسلام و ايمان است .

در اين روايت از ريشه هاى روان شناختى اين دو قِسم (يعنى ضعف و قوّت نفس ) براى ناميدن آنها استفاده شده است . مراد از حياى ناتوانى ، حياى كم رويى است و مراد از حياى توانايى ، حيايى است كه مورد تأييد دين است و به مقتضاى ايمان ، صورت مى گيرد . همچنين در روايت ديگرى آمده است :

۰.الحَياءُ حَيائانِ : حَياءُ عَقلٍ و حَياءُ حُمقٍ . ۱

۰.حيا دو گونه است : حياى خِرد و حياى حماقت .

مراد از حياى خِرد ، همان حياى معروف است و مراد از حياى حماقت ، كم رويى است . از آن جا كه عقل ، ريشه حياى مثبت است ، آن را حياى خِرد ناميده اند و از آن جا كه حماقت ، ريشه كم رويى است ، آن را حياى حماقت ناميده اند . در ادامه روايت ياد شده ، آمده است :

۰.فَحَياءُ العَقلِ هُوَ العِلمُ و حَياءُ الحُمقِ هُوَ الجَهلُ . ۲

۰.حياى عقل ، همان علم است و حياى حماقت ، همان جهالت .

بنا بر اين ، از حياى مثبت با تعبيرهايى چون : قوّت ، عقل ، علم ، اسلام و ايمان ياد شده است و از حياى منفى با تعبيرهايى چون : ضعف ، حماقت و جهالت . ۳

ملاك دوم

ملاك تقسيم دوم ، اين است كه آيا حيا پيش از عمل قبيح (نابه هنجار) ، رخ داده

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۰۶ ؛ تحف العقول ، ص ۴۵ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۳۳۱ .

2.همان .

3.تبيين چگونگى ارتباط مفاهيم هر دو قِسم ، از مباحث مهمّى است كه مى تواند روشنگر حقايق بيشترى باشد و از اين رو ، اين موضوع ، خود ، نيازمند پژوهشى مستقل است .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8995
صفحه از 388
پرینت  ارسال به