ممكن است كسانى هم كه به «خداى موجود» معتقدند ، به حضور و نظارت خداوند ، باور عملى نداشته باشند . اين گروه به «خداى غايب» ، باور عملى دارند ؛ يعنى خدا را در جايى غير از جايى كه آنان هستند ، مى دانند ، حال آن كه خداى موجود ، «خداى حاضر و ناظر» است .
ابن ابى العوجا به امام صادق عليه السلام گفت : نام خدا را آوردى و ما را به چيزى كه «غايب» است ، حواله كردى !؟ امام صادق عليه السلام در پاسخ وى فرمود :
۰.وَيلَكَ ! كَيفَ يَكونُ غائِبا مَن هُوَ مَعَ خَلقِهِ شاهِدٌ ، وإلَيهِم أقرَبُ مِن حَبلِ الوَريدِ ، يَسمَعُ كَلامَهُم ويَرى أشخاصَهُم ويَعلَمُ أسرارَهُم ؟ ۱
۰.واى بر تو ! چگونه كسى كه همراه خلق خود و شاهد آنان است و از رگ گردن به آنان ، نزديك تر است ، سخن آنان را مى شنود و پيكر آنان را مى بيند و اسرار آنان را مى داند ، مى تواند غايب باشد ؟
براى باورى كه خدا را «غايب» مى داند ، برانگيختگىِ شرم بى معناست ؛ امّا باورى كه خدا را «حاضر و ناظر» مى داند ، از او شرم مى كند . خداوند ، ممكن است ناپيدا باشد ، و با چشم سر ، ديده نشود ؛ امّا غايب نيست ؛ بلكه هميشه و همه جا حاضر است . امام على عليه السلام درباره خداوند متعال مى فرمايد :
۰.وأنَّهُ لَبِكُلِّ مَكانٍ ، وفي كُلِّ حينٍ وأوانٍ ومَعَ كُلِّ إنسٍ و جانٍّ . ۲
۰.او در هر مكانى و در هر زمانى و با هر انسان و جنّى هست .
حضرت در اين حديث شريف ، به قلمرو مكانى ، قلمرو زمانى و قلمرو موجوداتى حضور خداوند ، اشاره كرده و تصريح نموده كه هيچ يك از اين قلمروها خالى از حضور خداوند نيست . تمام موجودات در تمام زمان ها و تمام مكان ها ، در محضر خداوند هستند . بنا بر اين ، نه موجودِ بى ناظر وجود دارد و نه