53
پژوهشي در فرهنگ حيا

واقعيت و درك آن ، موجب برانگيختگى حيا مى شود .
كسانى كه نظارت موجود را درك نمى كنند ، حيا نيز نمى كنند . بسيارى از افراد ، به اين دليل از خداوند و فرشتگان حيا نمى كنند كه توجّه به اين حضور و نظارت ندارند و اساسا از وجود چنين نظارتى يا بى خبرند و يا غافل . البته هستند كسانى كه با علم به اين حضور ، گستاخى كرده ، اقدام به معصيت مى كنند (كه در بحث بعدى به آن خواهيم پرداخت) ؛ امّا بيشتر افراد از اين حضور و نظارت بى خبرند و لذا حيا نيز در آنان برانگيخته نمى شود . اين گونه افراد ، كسانى اند كه براى گناه خود ، تنهايى و مكان خلوت را بر مى گزينند ، غافل از اين كه در همه جا خداوند ، ناظر است و همين غفلت ، موجب خفتگى حيا در آنان مى شود . اگر «بدانيم» كسى ناظر است ، حيا نيز برانگيخته مى شود . امام صادق عليه السلاممى فرمايد كه دانستم خداوند از من مطّلع است ، پس شرم كردم :

۰.وعَلِمتُ أنَّ اللّهَ عز و جل مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاستَحيَيتُ . ۱

در اين حديث شريف ، به خوبى روشن است كه « آگاهى » از اطّلاع خداوند ، مقدّم بر حياست . صِرف وجود نظارت ، كافى نيست . بايد شخص از وجود آن نظارت ، آگاهى داشته باشد . بر همين اساس ، مى توان نتيجه گرفت كه راه برانگيختن حيا در افراد ، توجّه دادن آنان به نظارت است . حضرت على عليه السلاموقتى مى خواهد در ميدان نبرد ، ياران خود را به شرم كردن از فرار فرا خوانَد ، نخست ، آنان را به ناظر بودن خداوند توجّه مى دهد :

۰.إنَّكُم بِعَينِ اللّهِ .

۰.شما در ديد خدا قرار داريد .

۰.سپس مى فرمايد :

1.بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۲۲۸ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
52

حيا را داشت . اين كه برخى افراد ، كارهاى خلاف خود را دور از چشم ديگران انجام مى دهند و مكان هاى خلوت را براى اين گونه كارها بر مى گزينند و سعى مى كنند تنها باشند و يا هنگام تاريكى شب ، اقدام مى كنند و ... ، همه به اين جهت است كه در نقطه كور نظارت قرار گيرند و خود را از قلمرو ديد ديگران ، خارج سازند تا شرم ، مانع آنان نشود . بنا بر اين ، همان گونه كه در جاى خود آمده است ، ۱ عنصر نظارت ، فصل مقوِّم حيا و وجه تمايز آن از ديگر صفات تنظيم كننده رفتار است .
درك نظارت
نكته مهمّى كه مطرح است ، اين كه صرف وجود نظارت به عنوان واقعيتى خارجى ، براى برانگيختن حيا كافى نيست . حيا هنگامى برانگيخته مى شود كه نظارت موجود ، از طرف شخص «درك» شود و حتّى ممكن است احساس وجود نظارت ، موجب برانگيخته شدن حيا شود ، بدون آن كه ناظرى وجود داشته باشد . پس «درك نظارت موجود» و يا دستِ كم ، «احساس وجود نظارت» ، شرط لازم براى حياست ، نه صِرف وجود ناظر . مثلاً اگر كسى احساس كند در برابر دوربين مخفى قرار دارد ، رفتار خود را كنترل مى كند ، حتّى اگر واقعا دوربينى وجود نداشته باشد و بر عكس ، اگر كسى احساس كند هيچ چشم ناظرى وجود ندارد ، دليلى براى كنترل رفتار خود نمى بيند ، هر چند واقعا چشمِ ناظرى وجود داشته باشد .
پس « درك نظارت موجود » يا «احساس وجود نظارت » ، مهم تر از وجود نظارت است و البته مراد از اين اهمّيت ، نقش آن در برانگيختن حياست ، نه اهمّيت آن در مقام ارزشگذارى . مراد اين است كه آنچه حيا را بر مى انگيزد ، وجود نظارت به عنوان يك واقعيت خارجى نيست ؛ بلكه توجّه فرد به اين

1.ر . ك : بخش اوّل ، فصل اوّل : / حيا از منظر آيات و روايات .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9179
صفحه از 388
پرینت  ارسال به