41
پژوهشي در فرهنگ حيا

انجام ندادن يك كار خوب را نيز شامل مى شود . بر همين اساس مى توان گفت : موقعيت نابه هنجار ، يعنى انجام دادن كارى كه نبايد انجام شود و ترك كردن كارى كه بايد انجام شود . موقعيت هر كدام از اين دو پيش آيد ، مى تواند حيا را برانگيزد و فرد را شرمنده سازد .

ملاك نابه هنجارى كارها

سؤال اين است كه : اگر يكى از مفاهيم اصلى حيا ، وجود موقعيت نابه هنجار است ، ملاك نابه هنجارى كارها چيست و چگونه مى توان نابه هنجارى كارى را تشخيص داد ؟ در بحث قبل به اين مسئله پرداختيم كه آيا مراد از فعل نابه هنجار ، انجام دادن كارهاى زشت است و يا انجام ندادن كارهاى خوب را نيز شامل مى شود . اكنون سؤال اين است كه ملاك زشت و زيبا شمردن چيست ؟ و به طور مشخّص ، آيا اين ، مسئله اى است شرعى يا عرفى ؟ آيا فعل نابه هنجار ، آن است كه شرع ، آن را نابه هنجار دانسته باشد و يا نظر عرف نيز تأثير دارد ؟
در بحث ما ، هم قبيح شرعى موضوع شرم قرار مى گيرد و هم قبيح عرفى . همان گونه كه انجام دادن كارهايى كه شرع ، آنها را قبيح دانسته ، مايه شرمسارى است ، انجام دادن كارهايى هم كه فرهنگ جامعه آنها را نابه هنجار مى داند ، نيز مايه شرمندگى است . به همين جهت ، همان گونه كه كار خلاف شرع را مايه شرمسارى مى دانيم ، كار خلاف ادب و عرف را نيز شرم آور مى دانيم . امام على عليه السلامدرباره ملاك اوّل مى فرمايد :

۰.إنَّ المُؤمِنَ يَستَحيي إذا مَضى لَهُ عَمَلٌ في غَيرِ ما عُقِدَ عَلَيهِ إيمانُهُ .

۰.مؤمن ، هرگاه عملى بر خلاف ايمانش از او سر زند ، شرم مى كند . ۱

امام باقر عليه السلام به هر دو ملاك تصريح كرده است . ايشان ، چهار چيز را مايه كمال مسلمانى مى دانند : وفا به عهد با خدا ، راستگويى ، حيا و خوش اخلاقى . و

1.غررالحكم ودررالكلم ، ح ۳۴۶۳ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
40

بنا بر اين ، مهار كردن نفس ، نشانه قدرتمندى است و همان گونه كه پيش از اين يادآور شديم ، حيا يكى از اقسام مهار كردن نفس است . بنا بر اين ، انسانِ باحيا ، گذشته از ويژگى هايى كه دارد ، انسانى است قوى و توانمند در برابر وسوسه هاى نفس .

۲ . فعل قبيح (نابه هنجار)

دومين مفهومى كه بايد مورد بررسى قرار گيرد ، «فعل قبيح» است . حيا هنگامى برانگيخته مى شود كه پاى فعلى نابه هنجار در كار باشد . وقتى كسى در وضعيتى قرار گيرد كه زمينه كار نابه هنجار آماده است و ممكن است نسبت به آن اقدام كند ، موقعيت حيا پيش مى آيد . در چنين موقعيتى است كه يا فرد ، حيا مى كند و دست از آن كار مى كشد و يا حيا نمى كند و مرتكب آن مى شود ؛ ولى اگر صحبت از فعل نابه هنجار نباشد و زمينه اى براى آن فراهم نشده باشد ، حيا نيز موضوعيتى نخواهد داشت . بنا بر اين ، بدون فعل نابه هنجار ، حيا وجود نخواهد داشت .
كار نابه هنجار هم مى تواند به شكل «انجام دادن» باشد و هم به شكل «تَرك» . همان گونه كه ممكن است انجام دادن يك كار زشت ، نابه هنجار شمرده شود ، ممكن است انجام ندادن يك كار خوب نيز نابه هنجار شمرده شود . ازاين رو ، گاهى به جهت انجام دادن كارى كه نبايد انجام مى داديم ، شرمنده مى شويم ، و گاهى به جهت ترك كارى كه بايد انجام مى داديم ، شرمنده مى شويم . مثلاً اگر قول انجام دادن كارى را به كسى داده باشيم و به هر جهت ، موفّق به انجام دادن آن نشويم ، به خاطر «كارى كه نكرده ايم» ، شرمنده مى شويم . ويا اگر غيبت كسى را كرده باشيم ، از «كارى كه كرده ايم» شرمگين مى شويم . بنا بر اين ، مراد از «فعل نابه هنجار» فقط انجام دادن يك كار زشت نيست ، بلكه

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8942
صفحه از 388
پرینت  ارسال به