365
پژوهشي در فرهنگ حيا

فرموده است :

۰.مَن لا حَياءَ لَهُ فَلا خَيرَ فيهِ . ۱

۰.هر كس حيا ندارد ، خيرى در او نيست .

وقتى كسى خيرى در او نباشد و اميدى هم به خير او نباشد ، خدا نيز با وى كارى نخواهد داشت . رسول خدا فرموده است : كسى كه حيا نداشته باشد ، براى خدا در او هيچ نيازى نيست ۲ و اين ، به معناى هدايت ناپذيرى اوست . كسى كه حيا ندارد ، قابليت اصلاح را از دست داده است و اميدى به هدايت او نيست . به همين دليل ، برآورنده خواست خداوند نيست و خواسته خداوند ، چيزى جز هدايت پذيرى و تكامل انسان نيست . بر همين اساس ، امام على عليه السلام فرموده است :

۰.ما أبعَدَ الصَّلاحَ مِن ذِي الشَّرِ الوَقاحِ . ۳

۰.چه قدر صلاح از انسان شرورِ بى حيا دور است !

۰.و در سخن ديگرى فرموده است :أبعَدُ النّاسِ مِنَ الصَّلاحِ الكَذوبُ وذُو الوَجهِ الوَقاح . ۴

۰.دورترينِ مردم از صلاح (درستى) ، شخص دروغگو و پررو و بى حياست .

انسان ، هر چه خطاكار باشد ، اگر حيا داشته باشد ، اميدى به نجات او هست ، هر چند منافق باشد . در روايتى از رسول خدا آمده است :

۰.أرجو لِلمُنافِقِ مادامَ مُستَحيِيا . ۵

۰.به منافق ، تا وقتى كه اهل حياست ، اميد دارم .

اين بدان معناست كه امكان اصلاح و بازگشت وى وجود دارد و لذا مى توان به او اميدوار بود . اين به ما كمك مى كند كه بدانيم براى اصلاح چه كسانى مى توان اميدوار بود .

1.غررالحكم ودررالكلم ، ح ۸۲۷۵ .

2.الفردوس ، ج ۳ ، ص ۶۲۳ (ح ۵۹۴۶) .

3.غررالحكم ودررالكلم ، ح ۹۵۳۷ .

4.همان ، ح ۳۳۳۴ .

5.مكارم الأخلاق ، ابن ابى الدنيا ، ص ۴۳ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
364

معناى اين سخن ، آن است كه چنين شخصى مى تواند هر چه را بخواهد ، انجام دهد . ايشان همچنين در سخن ديگرى فرموده است :

۰.إنَّ مِمّا أدرَكَ النّاسُ مِن كَلامِ النُّبُوَّةِ الاُولى : «إذا لَم تَستَحيِ فَاصنَع ماشِئتَ» . ۱

۰.آنچه مردم از سخن انبياى نخستين فراگرفته اند ، اين است كه : «هرگاه شرم نكردى ، هر چه مى خواهى انجام بده» .

۰.بر همين اساس ، على عليه السلام فرموده است :إيّاكَ وَالقِحَةَ ، فَإِنَّها تَحدوكَ عَلى رُكوبِ القَبائِحِ وَالتَّهَجُّمِ عَلَى السَّيِّئاتِ . ۲

۰.از بى شرمى بپرهيز ؛ زيرا تو را به ارتكاب زشتى ها و روى آوردن به بدى ها وا مى دارد .

۰.و به همين جهت ، آن حضرت ، بدكارگى را از پيامدهاى بى حيايى مى داند :فَعلُ السّوءِ مِن قِلَّةِ الحَياءِ . ۳

۰.فعل بد ، از كم حيايى است .

۲ . اگر حيا نباشد ، خوبى خواهد مُرد

در جاى خود گفتيم كه حيا ، عامل نيكى ها و زيبايى هاست ۴ و آدمى به وسيله حيا به سوى كارهاى نيك ، برانگيخته مى شود . به همين جهت ، اگر حيا وجود نداشته باشد ، بساط خير و زيبايى برچيده خواهد شد . به بيان ديگر ، «وا دارندگى به خوبى ها» از ويژگى هاى حياست . حال اگر حيا وجود نداشته باشد ، عامل وا دارنده به خوبى ها و ارزش ها وجود نخواهد داشت و لذا نيكى و خوبى رخت برخواهد بست . به همين جهت ، امام صادق عليه السلامفرموده است كه اگر كسى حيا نداشته باشد ، هيچ اميدى به خير او نيست ۵ و امام على عليه السلام

1.صحيح البخارى ، ج ۸ ، ص ۵۴ ، (ح ۱۴۴) ؛ سنن ابن ماجة ، ج ۲ ، ص ۱۴۰۰ ، (ح ۴۱۸۳) ؛ تاريخ بغداد ، ج ۲ ، ص ۱۰۰ ؛ حلية الأولياء ، ج ۴ ، ص ۳۷۰ ؛ سنن أبى داوود ، ج ۴ ، ص۲۵۲ ، (ح ۴۷۹۷) .

2.غررالحكم ودررالكلم ، ح ۲۷۱۸ .

3.همان ، ح ۱۰۵۳ .

4.ر .ك : بخش اوّل : «حيا ، بازدارنده يا وادارنده ؟»

5.«ثلاث من كنّ فيه فلايرج خيره : من لم يستح من العيب ويخشى اللّه بالغيب ويرعو عند الشيب ؛ سه چيز است كه اگر در كسى باشد ، به خير او اميدى نيست : كسى كه از عيوب ، حيا نمى كند و در پنهانى از خدا نمى ترسد و در پيرى خودْ نگهدارى ندارد» . (الكافى ، ج ۸ ، ص ۲۱۹ ، ح ۲۷۱ ؛ روضة الواعظين ، ص ۵۰۴ ؛ الأمالى ، صدوق ، ص ۳۳۶)

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9107
صفحه از 388
پرینت  ارسال به