35
پژوهشي در فرهنگ حيا

كريم ، علّت موفّقيت حضرت يوسف را اين گونه بيان مى فرمايد :
«إِنَّهُو مَن يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» . ۱ چنين است كه هركه پرهيزگارى و شكيبايى پيشه كند ، حقيقتا خداوند ، پاداش نيكوكاران را تباه نمى سازد .
آنچه از حضرت يوسف ديده شد ، صبر در انواع مختلف آن بود و صبر ، زير مجموعه تقواست . لذا مى فرمايد : هر كه تقوا داشته باشد و صبر پيشه كند ، خداوند ، پاداش نيكوكاران را ضايع نمى گردانَد . درباره حيا نيز آمده است :

۰.فَاتَّقُوا اللّهَ الَّذي أنتُم بِعَينِهِ .

۰.تقواى خدايى داشته باشيد كه در ديد او هستيد . ۲

قرار داشتن در قلمرو نظارت ، شرم برانگيز است و اين جا از خداوند با اين ويژگى ياد شده و انسان به تقواى الهى فرا خوانده است . پس معلوم مى شود كه تقواى مرتبط با اين ويژگى ، همان حياست .
خلاصه كلام ، اين كه : تقوا ، مفهومى است عام كه دربردارنده تمام بازدارنده ها و عوامل مهار كردن نفس است كه يكى از آنها حياست .

حيا ، باز دارنده يا وا دارنده ؟

پرسشى كه در اين جا مطرح مى شود ، اين است كه آيا حيا فقط بازدارنده است ، يا وا دارنده نيز هست ؟ آيا كاركرد حيا فقط اين است كه انسان را از ارتكاب كارهاى زشت بازدارد و يا به انجام دادن كارهاى نيك نيز وا مى دارد ؟ اين مسئله از آن جهت اهمّيت دارد كه روشن مى سازد در چه مواردى مى توان از حيا استفاده كرد و در چه مواردى مى توان حيا را توصيه نمود . اگر حيا فقط يك صفت بازدارنده باشد ، تنها در جايى مى توان از آن استفاده كرد كه بايد كارى ترك شود و تنها به كسى مى توان حيا را توصيه كرد كه قصد دارد كار ناشايستى را

1.يوسف ، آيه ۹۰ .

2.نهج البلاغه ، خطبه ۱۸۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۵ ، ص ۳۲۶ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
34

در سخن ديگرى آمده كه پيامد تقوا ، مالكيت و تسلّط بر شهوت است :

۰.مَن مَلَكَ شَهوَتَهُ كانَ تَقِيّا .

۰.هر كه بر شهوت خود مسلّط باشد ، با تقواست . ۱

در اين احاديث ، درباره تقوا تعبيرهايى چون «اجتناب» ، «وقايه» و «تملّك نفس» به كار رفته است و اين تعبيرها با مسئله مهاركردن نفس ، رابطه تنگاتنگ دارند . اين مفهوم ، روح «تقوا» را تشكيل مى دهد كه در تمام متون مى توان آن را پيگيرى كرد .
در اين برداشت ، تقوا مفهومى است عام كه همه عوامل كنترلى را شامل مى شود ، ولى عين هيچ يك نيست . به بيان ديگر ، تقوا عنوانى است انتزاعى از تمام بازدارنده ها و كنترل كننده ها . عوامل مختلفى وجود دارند كه هر كدام به نحوى بازدارندگى كرده ، نفس انسان را مهار و مديريت مى نمايند . برآيند اين مجموعه عوامل را «خودنگهدارى» مى گويند كه تعبير دينى آن «تقوا»ست . عناوينى مثل صبر ، حلم ، كظمِ غيظ ، خوف و حيا ، از زير مجموعه هاى اين عنوان كلّى هستند . بنا بر اين ، تقوا ، در عرض اين صفات قرار نمى گيرد .
نكته ديگر اين كه تقوا اگر بخواهد عملياتى شود و به كار آيد ، بايد تحت يكى از عناوين زير مجموعه خود ، تجسّم پيدا كند . تقوا و خودنگهدارى ، اگر به جهت ترس از قدرت باشد ، در قالب «خوف» تجلّى مى كند و اگر به معناى تحمّل سختى ها باشد ، در قالب «صبر» تجلّى مى كند و اگر در قلمرو غضب باشد، در قالب «حلم» و «كظم غيظ» تجلّى مى يابد و اگر در قلمرو شهوت باشد ، نام «عفّت» به خود مى گيرد و در نهايت ، اگر تقوا و خودنگهدارى به دليل « حضور ناظر و وجود نظارت » باشد ، در قالب «حيا» تجلّى مى يابد . به همين جهت ، در متون دينى ، گاهى تقوا با يكى از اين عناوين در كنار هم قرار مى گيرند . مثلاً قرآن

1.همان ، ح ۸۲۸۴ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9221
صفحه از 388
پرینت  ارسال به