289
پژوهشي در فرهنگ حيا

كار در حضور آنان قبيح است ، نه اين كه اصل كار قبيح باشد . در اين جا حتّى صحبت از تصوّر قبيح بودن « كار » نزد ناظر نيست . تصوّر قبيح بودن كار ، مى تواند موجب كم رويى گردد ؛ امّا در اين جا فرد ، تصور مى كند كه انجام دادن فلان كار در حضور ديگران ، قبيح است ، نه اين كه واقعا نزد ناظر ، قبيح باشد و يا تصوّر شود كه قبيح است . افراد كم رو معمولاً انجام دادن برخى كارها را در حضور ديگران ، نادرست مى دانند ، نه اين كه خود ، آن كار را نادرست بدانند . اين مى تواند نشان دهنده اوج ضعف و ناتوانى روحى باشد . در چنين حالتى ، فرد از انجام دادن يك كار ، ناتوان است ؛ كارى كه حتّى از نظر حاضران نيز نادرست نيست .

۴ . بازدارى و خوددارى

وقتى عوامل سه گانه يادشده پديد آمدند ، پديده بازدارندگى به وجود مى آيد . اگر انسانى كه ضعف شخصيت دارد ، بخواهد كار مثبتى انجام دهد ، ولى فرد يا افرادى حضور داشته باشند كه آن كار را نپسندند و او را بر اين كارْ سرزنش كنند ، و يا اگر خود فرد ، انجام دادن فلان كار درست را نزد آنان قبيح بداند ، در چنين فضايى ، انصراف از انجام دادن كار و خوددارى از آن به وجود مى آيد . در بحث حيا ، از مسئله اى به نام «مهار كردن نفس» صحبت كرديم ؛ ولى در اين جا چنين تعبيرى صحيح نيست . در كم رويى ، حضور ديگران ، سبب مهار شدن نفس نمى شود ؛ بلكه عاملى براى آزادى نفس امّاره مى گردد . در كم رويى ، بازدارندگى هست ؛ امّا كنترل نفس نيست . مثلاً كسى كه مى خواهد نماز بخواند ، ولى به دليل خجالت كشيدن از ديگران ، آن را ترك مى كند ، آيا با اين كار ، نفس خود را مهار كرده است و يا به كمك نفس امّاره آمده و از بروز يك كار شايسته ، جلوگيرى كرده است ؟! و يا كسى كه اهل حجاب است ، ولى از رعايت حجاب در جمع برخى افراد ، خوددارى مى كند ، آيا نفس خود را كنترل كرده است ؟ كسى كه


پژوهشي در فرهنگ حيا
288

نمى شود . آنچه اين حضور را به عاملى براى كم رويى تبديل مى كند ، ضعف و ناتوانى فرد در تحمّل فشار روانى حاضران و مخالفت هاى آنان است . وقتى يك انسان ضعيف النفس در برابر ديدگان سرزنشگر مخالفان قرار گيرد و توان مقاومت در برابر آن را نداشته باشد ، كم رويى به وجود مى آيد و فرد را از انجام دادن كار ، باز مى دارد .
نكته ديگر ، اين كه هميشه اين گونه نيست كه حضور مخالفان ، موجب بروز حالت كم رويى شود . ممكن است كسى با انجام شدن كارى مخالف باشد ؛ امّا هيچ فشارى بر فرد مقابل به خاطر انجام دادن آن كار ، وارد نسازد و او را در انجام دادن آن ، آزاد بگذارد . مثلاً اگر كسى كه مُلحد است و هيچ اعتقادى به عبادت ندارد ، كسانى را كه موحّدند ، به سبب اعمالشان تحت فشار قرار ندهد و سرزنش نكند ، در اين صورت ، احتمالاً حضور چنين فردى ، حتّى براى انسان هاى ضعيف النفس ، موجب بروز كم رويى نمى گردد و يا احتمال آن را به شدّت ، كاهش مى دهد . البته در اين فرض ، لازم است فرد از اين خصلت مخالف خود ، آگاه باشد .
نكته ديگر ، اين كه در فرض كم رويى ، دو گونه ناظر ممكن است وجود داشته باشد : يكى ناظرى كه كارهاى مثبت را قبيح مى داند و ديگران را به خاطر انجام دادن آن ، مستحقّ سرزنش مى داند . در چنين حالتى ، فرد كم رو از انجام دادن كارى كه به نظر ناظر ، قبيح است ، خوددارى مى كند ، هر چند شايد در واقع ، قبيح نباشد و خود او نيز به قبيح بودن آن اعتقادى نداشته باشد .
امّا گونه دوم ناظر ، اين است كه كار نيك ، با ارزش هاى فرد ناظر ، همسان باشد ؛ امّا فرد كم رو تصوّر مى كند كه انجام دادن اين كار در حضور چنين كسى قبيح است و لذا آن را ترك مى كند . گاهى ناظران ، كارى را قبيح مى دانند و يا فرد ، تصوّر مى كند كه آن را قبيح مى دانند ، و گاهى فرد ، تصوّر مى كند انجام دادن اين

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8884
صفحه از 388
پرینت  ارسال به