براى كار خود نخواهد داشت . به هر حال ، در اين گونه موارد ، با يك توهّم رو به رو هستيم ؛ توهّم قبيح بودن عملى كه از انجام دادن آن ناتوانيم . «زشت انگارى» يك كار ، صفت حيا را فراخوانى مى كند و بدين وسيله ، آن كار ، ترك مى شود ، هر چند كار خوبى باشد .
۲ . فرد كم رو
فرد كم رو به دليل ويژگى هايى كه دارد ، هنگام مواجهه با «فعل نيك» ، از حاضران شرم مى كند و دست مى كشد . در كم رويى ، صحبت از اين نيست كه شخص ، اعتقادى به درست بودن فلان عمل ندارد ؛ بلكه بحث از اين است كه فلان كارِ درست را به خاطر ديگران ، ترك مى كند و انجام دادن آن را در جمع آنان ، نادرست مى پندارد . ممكن است شخص كم رو در وضعيت ديگرى ، به انجام دادن آن كار ، مبادرت كند ؛ ولى اكنون و در حضور اين جمع ، قادر به انجام دادن آن نيست . بنا بر اين ، علّت ترك فعل نيك ، بى اعتقادى فرد نسبت به آن نيست ؛ بلكه علّت آن ، ناتوانى فرد در انجام دادن كارهايى است كه ممكن است برخلاف خواست ديگران باشد . به همين جهت است كه در روايات ، از كم رويى به عنوان حياى ضعف ، ياد شده است . ۱ آنچه فرد كم رو را به اين كار وا مى دارد ، ضعف و ناتوانى اوست . كسانى كه از انجام دادن كارهاى شايسته خوددارى مى كنند ، انسان هاى ضعيف و ناتوانى اند كه قدرت مقاومت و مقابله با حضور سنگين و نگاه هاى سرزنشگر ديگران را ندارند .
۳ . حضور و نظارت
قوام هر حيايى (چه مثبت و چه منفى) بسته به حضور ناظران و درك نظارت آنان توسط فرد كم روست . اين نكته را در بحث حيا نيز يادآور شديم . آنچه در