283
پژوهشي در فرهنگ حيا

بنا بر اين ، بايد مرز ميان اين دو را تشخيص داد تا از اشتباه ، جلوگيرى شود . براى اين كار ، نخست بايد فعل قبيح را به درستى شناخت تا كارهاى نيك ، قبيح ارزيابى نشوند . بدين منظور ، بايد ملاك شرع را در مورد فعل قبيح مورد توجّه قرار داد و قبيح شرعى را شناخت . همچنين بايد ملاك عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبيح عرفى را نيز شناخت . البته در قبيح عرفى ، لازم است امورى مورد پذيرش قرار گيرند كه مخالف شرع نباشند . عرف اگر مخالف شرع بود و آنچه را شرعْ قبيح دانسته بود ، جايز شمرد ، مورد توجّه قرار نمى گيرد . قلمرو عرف ، در خارج از قلمرو شرع است و محدود به آداب اجتماعى مى گردد .
همچنين بايد فعل نيك را نيز با معيار شرع و عرف ، به خوبى شناخت تا قبيح ، ارزيابى نشوند . در صورت شناخت صحيح فعل قبيح و فعل نيك ، تميز حيا از كم رويى آسان مى گردد و مغالطه و اشتباه اندازى در آن ، راه پيدا نمى كند . در اين صورت ، كارهايى كه مطابق حياست ، كم رويى ارزيابى نمى شوند و كارهايى كه مطابق كم رويى هستند ، حيا ارزيابى نمى گردند .

مفاهيم اصلى كم رويى

همان گونه كه حيا داراى چهار مفهوم اصلى بود ، كم رويى نيز داراى چهار مفهوم اصلى است . اين مفاهيم چهارگانه عبارت اند از : فعل نيك ، شخص كم رو ، حضور و نظارت ، و خوددارى و بازدارى . اين چهار مفهوم را به طور مختصر ، بررسى مى كنيم :

۱ . فعل نيك

موضوع شرم در بحث حيا ، فعل قبيح بود و شخص باحيا از انجام دادن فعل قبيح ، خوددارى مى كرد ؛ امّا در اين جا ، موضوع كم رويى ، «فعل نيك» است كه


پژوهشي در فرهنگ حيا
282

كم رويى مى نامند . شخص كمرو در برابر ديد ديگران ، دست از كارهاى درست مى كشد و از انجام دادن آنها منصرف مى شود .

تميز كم رويى از حيا

گاهى حيا به عنوان كم رويى معرّفى مى شود و بار ضدّ ارزشى كم رويى بر آن حمل مى گردد و حتّى ممكن است فرد را نسبت به رفتارى كه ناشى از حيا و نه كم رويى است ، متنفّر سازد . مثلاً ممكن است به دختر جوانى كه از ارتباط با جنس مخالف ، خوددارى مى كند ، برچسب كم رويى زده شود ، حال آن كه اين رفتار ، ناشى از حياست ، نه كم رويى .
به نظر مى رسد كه اين امر در صدر اسلام نيز وجود داشته است . با ظهور اسلام و مطرح شدن حيا ، برخى افراد ، رفتارهاى حيامند ديگران را حمل بر كم رويى مى كردند . روزى گروهى نزد رسول خدا آمدند و گفتند : كم رويى ، فلانى را فاسد كرده است . آنان ، تصوّر مى كردند رفتار او ناشى از كم رويى است و كم رويى نيز مايه فساد است . به همين جهت ، از رسول خدا چاره جويى كردند . رسول خدا ، متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذكّر شد كه اين ، حياست و حيا از آموزه هاى اسلام است و بى حيايى ، از پستى انسان است . ۱ در روايت ديگرى آمده كه حضرت به آنان فرمود : حيا ، كسى را فاسد نمى كند . اگر مى گفتيد حيا او را اصلاح كرده ، درست گفته بوديد . ۲

1.«جاء قوم إلى نبى اللّه صلى الله عليه و آله بصاحبهم فقالوا : يا نبى اللّه ! إنّ صاحبنا هذا قد أفسده الحياء ! فقال النبى صلى الله عليه و آله : إنّ الحياء من شرايع الاسلام وإنّ البذاء من لؤم المرء ؛ گروهى همراه با كسى خدمت پيامبر رسيده و گفتند : اى پيامبر خدا ! حيا ، اين همراه ما را فاسد كرده است ! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : حيا از آيين اسلام است و بى حيايى از پستى فرد است». (المعجم الكبير ، ج۱۰ ، ص ۲۱۴ ، ح ۱۰۵۰۶ ؛ بحار الأنوار ، ج۷۱، ص۳۲۹)

2.«قالوا : يا رسول اللّه ! إن حارثة بن النعمان أفسده الحياء ! فقال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لايفسد الحياء ولكن لو قلتم أصلحه الحياء لصدقتم ؛ گفتند : اى رسول خدا ! حيا حارثة بن نعمان را تباه كرده ! رسول خدا فرمود : حيا ، تباه نمى سازد ؛ و اگر مى گفتيد حيا او را اصلاح كرده ، هر آينه راست گفته بوديد» . (مكارم الأخلاق ، ابن ابى الدنيا ، ص ۳۶ ، ح ۷۸ ؛ كنزالعمّال ، ج ۳ ، ص ۱۲۷ ، ح ۵۷۹۹)

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8980
صفحه از 388
پرینت  ارسال به