271
پژوهشي در فرهنگ حيا

خانه سازى ۱ بهره اى نبرده بودند و به همين جهت ، هيچ سازه اى در آن سرزمين يافت نمى شد . ۲ پوشندگى از تابش آفتاب و بارش باران و وزش باد ، يكى از كاركردهاى خانه است ؛ امّا كاركرد مهم تر آن ، پنهان سازى قلمرو شخصى و خصوصى افراد از چشم ديگران است .
سرزمينى را تصوّر كنيد كه هيچ بنايى در آن وجود نداشته باشد . در آن جا هيچ قلمرو خصوصى و يا به تعبير ديگر ، هيچ مكان امنى براى قلمرو خصوصى افراد ، وجود ندارد ؛ امّا وقتى خانه اى ساخته مى شود ، در حقيقت ، پوششى ساخته شده كه يك خانواده را در برمى گيرد و قلمرو خصوصى آنان را ايمن مى سازد .
اگر بخواهيم دقيق تر سخن تر سخن بگوييم ، خانه ، پوششى است كه قلمرو خصوصى خانواده را از قلمرو عمومى جامعه جدا مى كند . انسان ها ممكن است چند نوع رفتار و يا زندگى داشته باشند : زندگى فردى ، زندگى خانوادگى ، و زندگى عمومى . اين تفاوت ، منشأ تفاوت هاى رفتارى مى شود : رفتارهاى فردى ، رفتارهاى خانوادگى و رفتارهاى عمومى .
اگر هيچ بنايى وجود نداشته باشد ، هيچ مرزى و هيچ محلّ امنى براى هيچ يك از رفتارهاى غير عمومى وجود نخواهد داشت . فقط يك فضا خواهد بود و آن هم فضاى عمومى جامعه است . خانه ، قلمرو خانوادگى را به وجود مى آورد و رفتار خانوادگى را از ديد ديگران ، پنهان مى سازد و به همين جهت ، در فرهنگ قرآن كريم ، از آن به عنوان «پوشش» ياد شده است . همان گونه كه حجاب ، پوشش فرد است ، خانه ، پوشش خانواده است و لذا بايد به گونه اى طرّاحى شود

1.امام باقر عليه السلام در تفسير آيه ياد شده مى فرمايد : «لم يعلموا صنعة البيوت ؛ صنعت خانه سازى را نمى دانستند» . (تفسير العياشى ، ج ۲ ، ص ۳۵۰)

2.رسول خدا در تفسير آيه ياد شده مى فرمايد : «أنها لم يبن فيها بناء قط ؛ هيچ ساختمانى در آن بنا نشده بود» . (الدرّ المنثور ، ج ۴ ، ص ۲۴۹)


پژوهشي در فرهنگ حيا
270

واقعيتْ اين است كه معمارى ، بسيارى از رفتارهاى ما را جهت دهى مى كند . تا پيش از آن كه بنايى ساخته شود ، بنا ، اسير انسان است و پس از ساخت ، انسان ، اسير بناست ؛ زيرا تا پيش از ساخت ، مى توان به بنا گفت كه چگونه باشد ؛ امّا پس از ساخت ، اين بناست كه به ما مى گويد چگونه بايد باشيم . پيش از ساخت ، ما به آن شكل مى دهيم و پس از ساخت ، بنا ، رفتار ما را شكل مى دهد . به همين جهت ، اگر در مرحله طرّاحى ، براساس فرهنگ خودى و بومى نقشه اى را طرّاحى كنيم ، ميان فرهنگ ما و فرهنگى كه ساختمان بر ما تحميل مى كند ، تناقضى پيش نخواهد آمد ؛ امّا اگر بنا بر اساس فرهنگ بيگانه و غير خودى ساخته شود ، ميان فرهنگ فرد و فرهنگ ساختمان ، تناقض پيش خواهد آمد . اين تناقض ، شايد در آغاز ، مشكل ساز باشد و رنگ و بوى ستيز دهد ؛ امّا به مرور زمان ، از فرهنگ فرد ، حسّاسيت زدايى شده ، فرهنگ ساختمان چيره مى گردد . اين تغييرات ، آن قدر آرام و خزنده اند كه شايد هيچ توجّهى را برنينگيزند ؛ امّا پس از گذشت زمان ، با مقايسه اين دو دوره مى توان تغييرات را درك كرد . اين تغيير ، نخست در حوزه رفتار صورت مى گيرد و سپس ، تغيير رفتار ، موجب تغيير فرهنگ مى شود .
حيا ، يكى از بارزترين شاخصه هاى فرهنگ اسلامى است و معمارى اسلامى ، معمارى اى است كه با اين شاخصه هماهنگى داشته باشد . اساسا در فرهنگ قرآن ، از خانه به عنوان «سِتر (پوشش)» ياد شده است . در داستان ذو القرنين آمده است كه وقتى او به مشرق زمين رسيد ، با مردمى روبه رو شد كه هيچ پوششى در برابر آفتاب نداشتند . ۱ آنان از صنعت ساخت و ساز ۲ و دانش

1. «حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْـلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْـلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا» . (كهف ، آيه ۹۰)

2.امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ياد شده مى فرمايد : «لم يعلموا صنعة البناء ؛ صنعت ساخت را نمى دانستند» . (المحاسن ، ج ۲ ، ص ۶۱۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۲ ، ص ۱۸۳)

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9358
صفحه از 388
پرینت  ارسال به