261
پژوهشي در فرهنگ حيا

كه : نيمى از عقل ، حمل بر صحّت كردن است و نيمى ديگر ، تغافل ورزيدن . ۱

د) احساس مسئوليت كردن

همچنين مدير باحيا ، احساس مسئوليت دارد و حتّى به خاطر قصورها و خطاهاى ناخواسته ، از افراد زير دست خود ، شرم مى كند . حضرت يونس عليه السلامپس از خارج شدن از شكم نهنگ ، به خاطر ترك اوُلايى كه انجام داده بود ، از روبه رو شدن با مردم ، شرم مى كرد . ۲ حضرت على عليه السلام بار آن همسر شهيد را بر دوش مى كشد و درون منزل وى به بازى كردن با فرزندان او سرگرم مى شود ، و وقتى آن زن مى فهمد كه او كيست ، سراسيمه به سمت حضرت مى رود و مى گويد : «واى بر بى شرمى من نسبت تو ، اى امير مؤمنان !» ، حضرت در پاسخ وى مى فرمايد :

۰.بَل واحَياي مِنكِ يا أمَةَ اللّهِ في ما قَصَّرتُ في أمرِكِ . ۳

۰.بلكه واى بر بى حيايى من از تو ـ اى بنده خداـ ، به خاطر كوتاهى اى كه در حقّ تو كرده ام .

اين ، نمونه اى از حياى مدير و حياى افراد تحت مديريت وى است . مدير يك جامعه در برابر احتمال كوتاهى ناخواسته ، شرمگين است و يكى از آحاد جامعه نيز از اين كه احساس مى كند نسبت به مدير خود ، بى حرمتى كرده ، شرمگين است . اين رابطه ، بهترين الگوى ارتباط ميان مديران و افراد تحت مديريت آنان است . در اين الگو ، مدير ، به خود ، اجازه كوتاهى كردن نمى دهد و از مردم و كارمندان و ارباب رجوع ، شرم دارد و اين ، اولاً رابطه اى بر پايه احترام و تكريم را طرّاحى مى كند ، نه ارعاب و تطميع ؛ ثانيا ارائه خدمت را محور امور قرار مى دهد و بساط كوتاهى و بى توجهى را از ساحت مديريت ، برمى چيند و در

1.غررالحكم و دررالكلم ، ح ۲۳۷۸ .

2.بحار الأنوار ، ج ۱۴ ، ص ۳۸۳ .

3.مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۱ ، ص ۳۸۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۱ ، ص ۵۲ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
260

۰.وَليَكُن أبعَدُ رَعِيَّتِكَ مِنكَ وأشنَؤُهُم عِندَكَ أطلَبَهُم لِمَعايِبِ النّاسِ . ۱

۰.دورترينِ زيردست ها از تو و بدترينِ آنان نزد تو بايد كسانى باشند كه نسبت به عيوب مردم ، كنجكاوتر هستند .

از اين سخنان به خوبى روشن مى شود كه وظيفه يك مدير باحيا ، اين است كه درصدد كشف عيوب پنهان نباشد و عيوب آشكار شده را به نوعى توجيه و تطهير كند و به همين جهت ، بايد هنگام انتخاب دستْ ياران خود ، كسانى را برگزيند كه نسبت به كشف و آشكارسازى عيوب ديگران ، حريص و طمعكار نباشند .

ج) تغافل نمودن

يكى از آموزه هاى اسلامى ، «تغافل» ، يعنى غفلت نمايى است . گاهى عيوب كسى پنهان است و ما نسبت به آن غافليم كه در اين صورت ، نبايد «عيبجويى» نماييم و به كشف اسرار ، روآوريم ؛ ولى گاهى عيوب كسى آشكار مى شود و از پرده ، بيرون مى افتد . در چنين مواردى بايد تغافل كرده ، چنين وانمود كنيم كه از آن حادثه بى خبريم . به رو آوردن عيب فرد ، آبروى او را مى برد و پرده حُجب و حيا را مى دَرَد و فرد را نسبت به آن كار ، جرئت مى بخشد و اين ، حتّى مى تواند وى را نسبت به انجام دادن كارهاى قبيح ديگر نيز تحريك كند . به همين جهت ، امام على عليه السلاممى فرمايد :

۰.مِن أشرَفِ أفعالِ الكَريمِ تَغافُلُهُ عَمّا يَعلَمُ . ۲

۰.از شريف ترين خُلق انسان كريم ، تغافل اوست نسبت به آنچه مى داند .

در اين حديث ، تغافل ، ويژگى انسان هاى كريم دانسته شده و همان گونه كه گفتيم، حيا، ويژه انسان هاى كريم است. در روايت ديگرى از امام على عليه السلام آمده است

1.همان جا .

2.غررالحكم و دررالكلم ، ح ۹۳۲۱ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8966
صفحه از 388
پرینت  ارسال به