27
پژوهشي در فرهنگ حيا

بشر ، خيال باطل است و آنچه مايه شرم حضرت يوسف عليه السلام شد ، اين بود كه خداوند ، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است .

۰.امام صادق عليه السلام نيز با اشاره به نظارت فرشتگان بر اعمال آدمى مى فرمايد :مَن خَلا بِذَنبٍ فَراقَبَ اللّهَ ـ تَعالى ذِكرُهُ ـ فيهِ وَاستَحيا مِنَ الحَفَظَةِ غَفَرَ اللّهُ عز و جل لَهُ جَميعَ ذُنوبِهِ و إن كانَت مِثلَ ذُنوبِ الثَّقَلَينِ . ۱

۰.هر كه در خلوت ، زمينه گناه برايش فراهم شود و خداوند متعال را مراقب خود بداند و از فرشتگان نگهبان ، حيا كند ، خداوند ، همه گناهان او را مى آمرزد ، هر چند به اندازه گناهان جنّ و اِنس باشد .

از ديدگاه امام صادق عليه السلام اساسا فلسفه ناظر قرار دادن فرشتگان ، همين است كه مردم با توجّه به وجود و حضور آنان ، دست از گناه بردارند . ۲
مجموع اين شواهد و قرائن ، اين فرضيه را ثابت مى كند كه از ديدگاه روايات ، فصل مقوِّم و وجه تمايز حيا از ديگر بازدارنده ها ، عنصر « نظارت » است ؛ يعنى آنچه حيا را بر مى انگيزد ، حضور و نظارت ناظر است . معمولاً رفتار ما در جمع ، با رفتار ما در خلوت ، تفاوت مى كند . تفاوت رفتار در خلوت و جلوت ، به جهت تفاوت در حضور و عدم حضور است . آن جا كه تنها باشيم و حضور هيچ كس را حس نكنيم و هيچ چشمى را ناظر رفتار خود ندانيم ، كارهايى را به راحتى انجام مى دهيم كه ممكن است در حضور ديگران ، حاضر به انجام دادن آن نباشيم . اگر در تنهايى و خلوت خود ، آماده انجام دادن كارى شده باشيم كه به نظر نادرست مى آيد و ناگهان متوجّه شويم كسى وارد شده و ناظرى وجود دارد ، دست از آن كار مى كشيم . يا اگر بعدا بفهميم كسى ناظر اعمال ما بوده است ، سرافكنده مى شويم و عرق شرم بر پيشانى ما مى نشيند . لازم نيست شخص ناظر ، انسان قدرتمندى باشد . همين كه ما را بشناسد و نزد او احترام و آبرويى داشته باشيم ، براى برانگيختگى حيا بسنده مى كند . همه اينها نشان مى دهد كه عامل محورى در شكل گيرى حيا ، عنصر

1.كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۴۱۱ .

2.الاحتجاج ، ج ۲ ، ص ۲۴۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۵ ، ص ۳۲۳ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
26

توجّه قدرت خداوند است و عامل برانگيختن حيا ، آگاهى و نظارت خداوند . از اين رو ، رسول خدا مى فرمايد :

۰.فَاستَحيُوا اليَومَ أن يَطَّلِعَ اللّهُ عَلى شَيءٍ مِن أمرِكُم . ۱

۰.شرم كنيد امروز از اين كه خداوند از تمام امور شما مطلع است .

قرآن مجيد ، هنگام طرح داستان خلوت كردن زليخا با حضرت يوسف عليه السلام ، در بيان علّت امتناع حضرت يوسف عليه السلاممى فرمايد :
«لَقَدْ هَمَّتْ بِهِى وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَ أَن رَّءَا بُرْهَـنَ رَبِّهِى» . ۲ و در حقيقت ، [آن زن] آهنگ وى كرد ، و [يوسف نيز] اگر بُرهان پروردگارش را نديده بود ، آهنگ او مى كرد .
در اين آيه شريف ، از « برهان پروردگار » ، به عنوان عامل بازدارندگى از گناه اشاره شده است . امام زين العابدين عليه السلامدر تفسير «برهان پروردگار» مى فرمايد :

۰.قامَتِ امرَأَةُ العَزيزِ إلَى الصَّنَمِ فَأَلقَت عَلَيهِ ثَوبا ، فَقالَ لَها يوسُفُ : ما هذا ؟! فَقالَت : أستَحيى مِنَ الصَّنَمِ أن يَرانا ! فَقالَ لَها يوسُفُ : أتَستَحيينَ مِمَّن لا يَسمَعُ و لا يُبصِرُ ولا يَفقَهُ ولا يَأكُلُ ولا يَشرَبُ ، ولا أستَحيي أنَا مِمَّن خَلَقَ الإِنسانَ وعَلَّمَهُ ؟! فَذلِكَ قَولُهُ عز و جل : لَوْلاَ أَن رَّءَا بُرْهَـنَ رَبِّهِى . ۳

۰.زن عزيز مصر به سوى بُت رفت و پارچه اى بر روى آن انداخت . يوسف از او پرسيد : «براى چه اين كار را كردى ؟» . پاسخ داد : شرم دارم از اين كه اين بت ، ما را ببيند ! در اين هنگام ، يوسف به وى گفت : «آيا تو شرم مى كنى از چيزى كه نه مى شنود و نه مى بيند و نه مى فهمد و نه مى خورد و نه مى نوشد ؛ ولى من شرم نكنم از كسى كه بشر را آفريده و او را دانش آموخته است ؟!» . اين ، معناى سخن خداوند است كه مى فرمايد : «اگر بُرهان پروردگارش را نديده بود» .

آنچه باعث حياى زليخا شد ، ناظر بودن بت بود ، هر چند نظارت او بر اعمال

1.بحار الأنوار ، ج ۱۹ ، ص ۳۳۳ ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج ۱۴ ، ص ۱۲۱ .

2.يوسف ، آيه ۲۴ .

3.عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج۲ ، ص۶۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۲ ، ص ۲۶۶ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9347
صفحه از 388
پرینت  ارسال به