25
پژوهشي در فرهنگ حيا

آنان را به اين نكته توجّه مى دهد كه در برابر چشمان خداوند هستند . ۱

۰.وقتى از امام صادق عليه السلامسؤال مى شود كه مبانى اش در زندگى چيست ، به چهار مطلب اشاره مى كند كه يكى از آنها اين است :وعَلِمتُ أنَّ اللّهَ عز و جل مُطَّلِعٌ عَلَيَّ ، فَاستَحيَيتُ . ۲

۰.دانستم كه خداوند عز و جل بر من مطّلع است . پس شرم كردم .

۰.همچنين امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد :خَفِ اللّهَ عز و جل لِقُدرَتِهِ عَلَيكَ وَاستَحيِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ . ۳

۰.از خداوند متعال بترس ، چون بر تو قدرت دارد ، و از او شرم كن ، چون به تو نزديك است .

۰.امام باقر عليه السلام نيز مى فرمايد :اِستَحيِ مِنَ اللّهِ بِقَدرِ قُربِهِ مِنكَ و خَفهُ بِقَدرِ قُدرَتِهِ عَلَيكَ .

۰.از خدا شرم كن ، به آن اندازه كه به تو نزديك است ، و از او بترس ، به اندازه اى كه بر تو قدرت دارد . ۴

در اين دو حديث شريف ، به دو صفت از صفات خداوند ، اشاره شده است : يكى قدرت خداوند و ديگرى نزديكى خداوند ، كه نشان از آگاهى و اطّلاع خداوند از رفتار بشر دارد . آن گاه ، قدرت ، عامل ترسْ دانسته شده و نزديك بودن و اطّلاع خداوند ، عامل حيا و شرم . بنا بر اين ، عامل برانگيختن ترس ،

1.«إنكم بعين اللّه ... عاودوا الكرّ واستحيوا من الفر ؛ شما در ديد خدا هستيد ... دوباره حمله كنيد و از فرار كردن ، شرم كنيد» . (مستدرك الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۸۴)

2.بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۲۲۸ . متن كامل حديث ، چنين است : «علمت أن عملى لا يعمله غيرى فاجتهدت ، وعلمت ان اللّه عز و جل مطلع عليّ فاستحييت ، وعلمت أنّ رزقى لا يأكله غيرى فاطمأننت وعلمت أن آخر أمرى الموت ، فاستعددت ؛ دانستم كه كار مرا كسى جز من انجام نمى دهد . پس به شدت تلاش كردم . و دانستم كه خداوند عزوجل بر من مطلع است . پس شرم كردم . و دانستم كه روزى مرا كسى جز من نمى خورد . پس آرامش يافتم . و دانستم كه پايان كار من مرگ است . پس آماده شدم» .

3.كشف الغمّه ، ج ۲ ، ص ۳۲۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۳۳۶ .

4.نزهة الناظر وتنبيه الخاطر ، ص ۱۱۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۹ ، ص ۱۵۳ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
24

وجود مى آيد و در مواردى كه حضور كسى احساس نشود ، فعل قبيح به راحتى انجام مى شود . تصوّر ياد شده ، اين فرضيه را پديد آورد كه فصل مقوِّم و وجه تمايز حيا ، عنصر «حضور و نظارت يك ناظر محترم» است . البته به اين نكته توجّه داشتيم كه اين ، همه ماهيت روانى حيا نيست ؛ امّا تصور مى شد كه مى تواند نكته محورى و فصلِ مقوِّم آن باشد . با در دست داشتن اين فرضيه ، اين بار به صورتى هدفمند و روشن تر به مطالعه روايات پرداختيم و شواهد زيادى را بر اين فرضيه يافتيم و در كنار آن ، وجه تمايز برخى صفات ديگر نيز به دست آمد .

حضور ناظر محترم

بخشى از روايات حيا ، مربوط به كسانى است كه در حضور مردم ، شرم مى كنند ؛ امّا در خلوت و جايى كه كسى حضور ندارد ، حيا را رعايت نمى كنند .
برخى ديگر از روايات ، افرادى را كه در حضور مردم حيا نمى ورزند ، نكوهش مى كند و روايات ديگرى ، مردم را به حضور و نظارت فرشتگان توجّه مى دهد و آنان را به حيا فرا مى خوانَد . در بخش ديگرى از روايات به مسئله آگاهى معصومان عليهم السلاماز كردار مردم اشاره شده و خواسته شده كه در پيشگاه آنان ، شرم داشته باشند . در بخش ديگرى از روايات ، به نظارت خداوند اشاره شده و جهان ، محضر خدا دانسته شده و مردم به حيا كردن از خداوند ، فرا خوانده شده اند . ۱ مثلاً امام زين العابدين عليه السلاممى فرمايد :
خدايا ! تو ما را مى ديدى و ما شرم نكرديم . ۲
يا امام على عليه السلام وقتى مى خواهد از فرار كردن لشكريان خود ، جلوگيرى كند ، آنان را به «شرم» از فرار ، فرا مى خوانَد و براى برانگيختن شرم در وجودشان ،

1.ر . ك : بخش اوّل ، فصل سوم : ناظرها و انواع نظارت .

2.«ولا استحيينا منك و أنت ترانا» . (بحار الأنوار ، ج ۹۴ ، ص ۱۲۵)

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8897
صفحه از 388
پرینت  ارسال به