را تكذيب مى كند ، هر چند از افراد مورد وثوق او باشند ۱ و اين تا آن جاست كه حتّى ممكن است تصوّر شود چنين شخصى سراپا گوش است و هر چه به او گفته شود ، مى پذيرد ! ۲ ... اين نيز ثمره گوش و زبانى است كه تربيت شده حيا باشد : به آنچه موجب هتك حرمت ديگران است ، گوش نمى دهد و در برابر آنچه گفته مى شود ، به دفاع برمى خيزد .
خلاصه سخنْ اين كه در فرهنگ حيا ، گوش ها نيز برخوردار از شرم و حيا هستند و به هر صوتى گوش فرا نمى دهند و صداها و صوت هايى را كه به كرامت و شخصيت آنان لطمه وارد سازد ، شرم آور دانسته ، از شنيدن آنها خوددارى مى كنند .
تفاوت فرهنگ ها در تعريف نابه هنجارى شنيدارى
گذشته از قبيح شرعى ، در قلمرو صوت ، قبيح عرفى نيز داريم . اين گونه نابه هنجارى ها را فرهنگ جوامع ، مشخّص مى كنند و هر جامعه اى ممكن است مواردى از كلام را نابه هنجار بداند كه در قلمرو فرهنگ ديگر ، قبيح نباشند . لذا در اين بخش ، هر جامعه اى براساس فرهنگ خود ، عمل مى كند . آنچه مهم است ، اين كه ادب در گفتار ، يكى از نشانه ها و ويژگى هاى حياست . حياى در گفتار ، آن است كه از تعبيرهاى نازيبا استفاده نشود و آهنگ سخن ، زشت و گوش خراش نباشد . ۳ كلام بايد زيبا و دلنشين باشد و ادب و
1.محمّد بن فضيل از على عليه السلامچنين روايت كرده است : «قلت له جعلت فداك ! الرجل من إخوانى يبلغنى عنه الشيء الذى أكرهه فأسأله عن ذلك فينكر ذلك وقد أخبرنى عنه قوم ثقات ! فقال لى : يا محمّد ! كذب سمعك وبصرك عن أخيك ؛ فإن شهد عندك خمسون قسامة وقال لك قولاً ، فصدّقه وكذّبهم ؛ به او گفتم : فدايت شوم ! گاهى خبر مى رسد كه كسى حرف ناخوشايندى درباره من زده است . وقتى از خود او مى پرسم ، آن را انكار مى كند ، در حالى كه خبردهندگان ، مورد اطمينان بوده اند ! حضرت به من فرمود :اى محمّد ! گوش و چشمت را درباره برادرت تكذيب كن . اگر پنجاه تن نزد تو قسم خوردند و او سخن ديگرى گفت ، تو او را تصديق كن و ديگران را تكذيب كن» . (الكافى ، ج ۸ ، ص ۱۴۷ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۲۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۲ ، ص ۲۱۴)
2. اهل نفاق ، رسول خدا را تمامْ گوش مى دانستند : « ... يَقُولونَ هُوَ اُذن قُل اذن خَير لَكُم» . (توبه ، آيه ۶۱)
3. «إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَ تِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ؛ به درستى كه بدترين صداها، صداى الاغ است .» . (لقمان، آيه ۱۹)