فصل پنجم : حيا و جامعه
جامعه ، صحنه اجتماع انسان هاست و شب هنگام ، صحنه عمومى جامعه ، خالى از انسان ها . با طلوع خورشيد و آغاز روز ، مردم ، آرام آرام از خانه ها بيرون آمده ، در صحن عمومى جامعه جمع مى شوند . اين جاست كه مسئله ارتباط ميان افراد ، پديد مى آيد . مهندسى صحيح ارتباط ميان آحاد جامعه ، نقش بسيار مهمّى در سلامت جامعه و پويايى آن خواهد داشت . يكى از عوامل مهم در تنظيم روابط اجتماعى ، حياست كه در اين فصل ، برخى جنبه هاى آن را مورد بررسى قرار مى دهيم .
حيا ، مبناى ارتباط سالم و پايدار
هر رابطه اى بر اساس و پايه اى شكل مى گيرد و به تناسب آن ، ويژگى هاى متفاوت مى يابد . گاهى مبناى يك رابطه ، «ترس» است و گاهى «طمع» . رابطه مبتنى بر اين دو مبنا ، هم « ناسالم » است و هم « ناپايدار » . در مبناى ترس ، هدف رابطه ، كسب ايمنى است و رابطه ، هنگامى فراخوانى مى شود كه فرد ، در موقعيت تهديد قرار گرفته باشد و تا وقتى پايدار است كه تهديد ، وجود داشته باشد . به مجرّد اين كه ايمنى حاصل شود ، رابطه قطع مى گردد ، تواضع ، جاى خود را به غرور مى دهد ، برخورد شايسته فرد تغيير مى كند و به رفتار نامناسب تبديل مى شود و فرد ، رويگردان مى شود ؛ گويا هيچ وقت در موقعيت تهديد نبوده و طرف مقابل ، هيچ قدمى براى امنيت وى برنداشته است .