بايد دقّت شود كه اين كار ، خود ، متين و سنگين و باوقار باشد ، نه وقيحانه و بى شرمانه . به نمونه هايى از اقداماتى كه مى تواند اين عمليات را به طور سالم هدايت كند ، اشاره شد . راه هاى ديگرى نيز ممكن است وجود داشته باشد . مهم ، اين است كه اين اصل ، رعايت شود و در كاستن از حيا ، رفتار بى شرمانه اى سر نزند .
نكته ديگر ، اين كه حياى زن ، در مراحلى همچون مراسم عقد ، عروسى و بچّه دار شدن ، كاهش مى يابد . ۱ اولاً به نظر مى رسد اين كاهش را در ميان مردان نيز مى توان يافت . ثانيا به خوبى روشن است كه اين كاهش به معناى بى حيا شدن نيست ؛ بلكه به معناى برداشته شدن موانعى است كه تاكنون مفيد بوده اند ، ولى از اين پس ، وجود آنها مى تواند در روند زندگى زناشويى اختلال ايجاد كند . اگر بنا باشد همه همسران در همان حياى پيش از ازدواج باقى بمانند ، هيچ پيوند زناشويى اى برقرار نمى شود ، و اگر برقرار شود ، دوام نمى يابد .
حيا در روابط همسران
پس از آغاز زندگى مشترك ، روابط همسران ، شكل متفاوتى به خود مى گيرد . در فاصله ميان عقد تا عروسى معمولاً روابط شيرينى ميان زوج ها برقرار است و شايد يكى از دلايل عمده آن ، اين باشد كه هنوز زندگىِ جدّى اى كه همراه با مسئوليت و تلاش باشد ، آغاز نشده است . آغاز زندگى همراه با شكل جديدى از رابطه است . گاهى ممكن است يكى از طرفين ، رابطه مبتنى بر ترس را مهندسى كند . برخى نيز ممكن است رابطه مبتنى بر پاداش را طرّاحى كنند . در نوع اوّل ، نظام زندگى زناشويى بر پايه ترس قرار دارد و در نوع دوم ، بر پايه طمع و پاداش . نوع اوّل از روش «گربه را دمِ حجله كشتن» استفاده مى كند و نوع دوم از