داده بود ، آنان را به اتاق خودشان راهنمايى مى كند .
ممكن است شرم و حيا همچنان مانع برقرارى ارتباط نزديك تر ميان زن و شوهر شود . در چنين مواردى ممكن است هر دو يا يكى از آنان به نقطه اى خيره شود و چشم در چشم هم ندوزند ؛ زيرا اين وضعيت ، باز موقعيت جديدى است كه تا به حال با آن ، رو به رو نبوده اند . لذا رسول خدا به آنان فرمود : «شما برويد ، من نيز به شما ملحق مى شوم» . اتفاقا همين گونه نيز شد . حضرت على عليه السلاممى گويد : هر دو وارد اتاق شديم . حضرت زهرا عليهاالسلامدر گوشه اى نشست و من نيز كنار وى نشستم . او از من حيا مى كرد و چشم به زمين دوخته بود . من نيز از او شرم داشتم و چشم به زمين دوخته بودم .
چيزى نمى گذرد كه رسول خدا وارد مى شود و باب سخن را باز مى كند و پس از به جا آوردن يكى از مستحبّات ، براى آنان دعا مى كند . ۱ به نظر مى رسد اين كار نيز به آن دو بزرگوار ، كمك بيشترى كرد تا برخى پرده هاى حجب و حيا را كنار بزنند .
در چنين موقعيت هايى اگر مثلاً داماد بخواهد چيزى به عروس بدهد ، عروس از گرفتن آن شرم دارد . رسول خدا در يكى از ازدواج هاى خود ، ظرف شيرى به همسر خود داد ؛ ولى او از گرفتن آن شرم كرد . زنان حاضر به او گفتند : «بگير ! دست رسول خدا را رد نكن» و او وقتى ديد اين كار ، زشت تر است ، با شرم و حيا ، جام شير را گرفت و نوشيد . ۲ اين نيز يكى ديگر از كارهايى است كه مى تواند به آرامى ، موانع حيا را برچيند و روند ارتباط را تسهيل كند .
براى نوعروسان و نودامادان ، روبه رو شدن با ديگران در فرداى عروسى ، شرم خاصّ خود را دارد ؛ زيرا اين اوّلين برخورد پس از شب عروسى است و اوّلين ها در چنين مواردى همراه با شرم بيشترى است . اين حالت براى عروس ،