كارى دارى . آنچه را مى خواهى ، بگو» . اين كار ، راه را براى حضرت على عليه السلامهموارتر ساخت و ايشان توانست خواسته خود را مطرح كند . وقتى حضرت با استقبال رسول خدا روبه رو شد ، بار ديگر ، شرم به وى اجازه ماندن نداد و لذا فورا از حضور پيامبر صلى الله عليه و آلهمرخّص شد . ۱
امام حسن مجتبى عليه السلام فرزندى به نام حسن داشت كه يكى از دختران عموى خود ، امام حسين عليه السلام را خواستگارى كرد . هنگام خواستگارى ، حضرت به وى فرمود : «هر يك از دخترانم را كه مى خواهى انتخاب كن» . حسن از شرم نتوانست سخن بگويد . لذا امام حسين عليه السلام به كمك وى آمد و مسئله را به گونه اى ختم كرد . ۲
مسئله ديگر ، طرح موضوع خواستگارى با دختر است . معمولاً دخترها در اين گونه موارد ، خجالتى تر هستند و اگر با پيشنهاد مطرح شده موافق باشند ، نمى توانند صريحا جواب مثبت دهند و حدّاكثر كارى كه مى كنند ، سكوتِ حاكى از رضايت است . رسمى كه هنگام خواندن خطبه عقد در ميان ايرانيان وجود دارد كه شخص عاقد براى بله گرفتن تا سه بار درخواست خود را از عروس تكرار مى كند ، از همين فرهنگ حيا سرچشمه مى گيرد . اگر دخترى در همان مرتبه اول و بخصوص با صداى رسا «بله» را بگويد ، او را دخترى بى حيا و پُر رو مى شمُرَند . وقتى رسول خدا موضوع خواستگارى على عليه السلام را با دختر خود فاطمه عليهاالسلام در ميان گذاشت ، ايشان از دادن پاسخ صريح ، خوددارى كرد و با سكوتِ حاكى از رضايت ، موافقت خود را اعلام كرد و رسول خدا ، با گفتن تكبير ، اعلام كرد كه اين سكوت ، نشانه رضايت است . ۳
ـ شرم عروسى
پس از خواستگارى ، يكى از امورى كه ممكن است شرم داماد را به همراه
1.ر .ك : شرح الأخبار ، ج ۲ ، ص ۳۵۵ ؛ إعلام الورى ، ص ۱۶۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۹ ، ص ۱۱۲ .
2.مقاتل الطالبيين ، ص ۱۲۲ ؛ كشف الغمّة ، ج ۲ ، ص ۲۰۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۴ ، ص ۱۶۷ .
3.الأمالى ، طوسى ، ص ۴۰ ، ح ۱۳ ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۳ ، ص ۱۲۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۹۳ .