پديده بى مُبالاتى در پوشش ، اختصاص به استحمام نداشته است ؛ بلكه مردم عصر جاهلى به طور كلّى به پوشيدگى تن ، اهمّيتى نمى دادند و رسول خدا ، مردم را در اين زمينه راهنمايى مى كرد . براى نمونه ، آن حضرت ، پس از ورود به مدينه ، شروع به ساختن مسجد كرد و مسلمانان نيز به ايشان كمك مى نمودند . هنگام حمل سنگ هاى سنگين ، پوششى كه برخى بر كمر بسته بودند ، مى افتاد و آنان اهمّيتى نمى دادند . در يكى از موارد ياد شده ، رسول خدا به شخصى فرمود :
۰.خُذ عَلَيكَ ثَوبَكَ ولا تَمشوا عُراةً . ۱
۰.لباست را بپوش و عريان راه نرو .
همچنين ، شخصى به نام جَرهَد مى گويد كه روزى نشسته بودم و لباسم كنار رفته بود و ران پايم پيدا شده بود . در اين هنگام ، رسول خدا كه از آن جا عبور مى كرد ، به من فرمود :
۰.غَطِّ فَخِذَكَ ؛ فَإِنَّ الفَخِذَ عَورَةٌ . ۲
۰.ران خود را بپوشان ، كه جزو عورت است .
اين كلام حضرت به مسئله مهم محدوده عورت اشاره دارد . عورت ، يعنى آنچه آشكار شدنش قبيح است و بايد پوشيده باشد . معناى اصلى عورت ، يعنى چشمى كه بينايى خود را از دست داده است . ۳ سپس اين واژه در مورد چيزهايى به كار رفته است كه نبايد ديده شوند و آشكار شدن و ديده شدن آنها زشت به شمار مى رود . به عبارت ديگر ، آنچه را نبايد ديده شود و ديده شدن آن قبيح است ، عورت مى گويند . در اين جاست كه عورت با حيا ارتباط پيدا مى كند ؛ زيرا هر چيزى كه آشكار شدن آن مايه شرم باشد ، عورت ناميده شده است . ۴ مردم ،
1.سنن أبى داوود ، ج ۲ ، ص ۲۵۱ (ح ۴۰۱۶) ؛ الجامع الصغير ، ج ۱ ، ص ۵۹۹ (ح ۳۸۸۷) ؛ كنزالعمّال ، ج ۷ ، ص ۳۳ (ح ۱۹۱۱۲) .
2.مسند أحمد ، ج ۱ ، ص ۵۹۱ ، (ح ۲۴۹۳) ؛ المصنف ، عبدالرزاق ، ج ۱۱ ، ص ۲۷ (ح ۱۹۸۰۸) .
3.ر . ك : معجم مقاييس اللغة ، ج ۴ ، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۵ .
4.لسان العرب ، ج ۴ ، ص ۶۱۷ .