175
پژوهشي در فرهنگ حيا

۰.اگر خوش اخلاقى ، انسانى بود كه ميان مردم راه مى رفت ، بدون ترديد ، انسانى شايسته مى بود .

۰.و درباره بداخلاقى فرموده است :لَو كانَ سوءُ الخُلُقِ رَجُلاً يَمشي فِي النّاسِ ، لَكانَ رَجُلَ سَوءٍ . ۱

۰.اگر بداخلاقى ، انسانى بود كه در ميان مردم راه مى رفت ، بدون ترديد ، انسان بدى بود .

۰.همچنين امام على عليه السلام درباره صبر مى فرمايد :لَو كانَ الصَّبرُ رَجُلاً ، لَكانَ رَجُلاً صالِحا . ۲

۰.اگر صبر ، انسان مى بود ، بدون ترديد ، انسان شايسته اى بود .

۰.رسول خدا ، تصوير ذهنى صبر را «انسان با كرامت» دانسته است :لَو كانَ الصَّبرُ رَجُلاً ، لَكانَ رَجُلاً كَريما . ۳

۰.اگر صبر ، انسان مى بود ، بدون ترديد ، انسان بزرگوارى بود .

۰.همچنين ايشان درباره عُجْب و خودشيفتگى مى فرمايد :لَو كانَ العُجبُ رَجُلاً ، كانَ رَجُلَ سَوءٍ . ۴

۰.اگر خودْشيفتگى انسان مى بود ، بدون ترديد ، انسان بدى بود .

به خوبى روشن است كه تصوير ذهنى ما از مفاهيم ارزشى و ضد ارزشى ، چه قدر با هم تفاوت دارد . البته تصوير ذهنى از يك صفت ، در دو فرد نيز مى تواند متفاوت باشد . اين تفاوت ، بسته به ميزان برخوردارى فرد از آن صفت است . مثلاً تصوير ذهنى ما از خوش اخلاقى پيامبر اكرم ـ كه داراى برترين خُلق بود ۵ ـ با

1.الجامع الصغير ، ج ۲ ، ص ۴۳۵ (ح ۷۴۷۳) ؛ كنز العمّال ، ج ۳ ، ص ۴۴۱ (ح ۷۳۵۴) .

2.دعائم الإسلام ، ج ۲ ، ص ۵۳۴ (ح ۱۸۹۹) .

3.الجامع الصغير ، ج ۲ ، ص ۴۳۴ (ح ۷۴۶۱) ؛ كنزالعمّال ، ج ۳ ، ص ۲۷۱ (ح ۶۵۰۴) ؛ مسكّن الفؤاد ، ص ۴۸ .

4.الجامع الصغير ، ج ۲ ، ص ۴۳۴ (ح ۷۴۶۲) ؛ كنزالعمال ، ج ۳ ، ص ۵۱۴ (ح ۷۶۷۰) .

5. «وإنّكَ لَعَلى خُلق عَظِيمٌ » . (قلم ، آيه ۴)


پژوهشي در فرهنگ حيا
174

و به آن مجموعه كنار هم چيده شده ، زيبايى و يك پارچگى دهد . اسلام نيز همين گونه است . دين ، مجموعه اى از معارف و احكام و اخلاق نيكوست كه نظام مند بوده ، هر كدام در جاى مخصوص خود قرار دارند . وقتى اين مجموعه هماهنگ ، كامل شد ، نياز به پوششى دارد كه قامت رعناى آن را فراگيرد و به آن ، زيبايى بخشد . اين مأموريت ، از آنِ حياست . اسلامِ منهاى حيا ، اسلامى كامل ، ولى عريان و نازيباست . در حقيقت ، حيا ، لباسى است كه به اسلام عريان ، زيبايى ، آراستگى و چشم نوازى مى بخشد .

جامه شخصيت و رفتار

اكنون مى توان گفت كه لباس ، فقط مخصوص اجسام و اشيا نيست . امور معنوى و غير مادّى نيز عريانى و پوشيدگى دارند . دين ، نمونه اى بود كه بدان اشاره شد . از اين گذشته ، «شخصيت» و «رفتار» انسان نيز مى تواند تابع همين اصل باشد . رفتار انسان بى حيا ، رفتارى است عريان ، دريده و نازيبا ؛ امّا رفتار انسان باحيا ، رفتارى است پوشاننده ، باوقار و زيبا . وقتى برخى رفتارها را در نظر مى گيريم ، نوعى دريدگى و عريانى در آنها مشاهده مى كنيم و برعكس ، وقتى رفتار برخى را مرور مى كنيم ، پوشيدگى و وقار را در آن مى بينيم .
به بيان ديگر ، انسان از امور غير مادّى ، تصويرى در ذهن خود مى سازد كه مى تواند زشت يا زيبا باشد . البته اين تصوير ، به تناسب آن مفهوم ، متفاوت خواهد بود . مثلاً تصويرى كه از مفهوم خوش اخلاقى در ذهن انسان نقش مى بندد ، با مفهومى كه از بداخلاقى نقش مى بندد ، متفاوت است . بر همين اساس ، در روايات ، تصويرى از حقيقتِ مفاهيم معنوى و اخلاقى ارائه شده است . مثلاً رسول خدا ، درباره خوش اخلاقى مى فرمايد :

۰.لَو كانَ حُسنُ الخُلُقِ رَجُلاً يَمشي فِي النّاسِ ، لَكانَ رَجُلاً صالِحا . ۱

1.الجامع الصغير ، ج ۲ ، ص ۴۳۵ (ح ۷۴۷۲) ؛ كنزالعمّال ، ج ۳ ، ص ۱۱ (ح ۵۱۹۰) .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8936
صفحه از 388
پرینت  ارسال به