«وقايه» و «خودْنگه دارى» معنا كرده است . ۱ ابن منظور و طريحى نيز در تفسير حديث «الحياء من الإيمان» ، حيا را عامل بازدارندگى و بُريدن از معصيت ، معرّفى مى كنند . ۲
جمع بندى
همان گونه كه مشاهده مى شود ، در تعريف اهل لغت ، سه محور وجود دارد : يكى اين كه حيا ، «تغيّر و انكسار (اثرپذيرى) درونى» است ، ديگرى اين كه حيا ، «انقباض (گرفتگى) نفس» است و سوم اين كه حيا «عامل بازدارنده» است . شايد اين سه محور ، بيانگر جنبه هاى مختلف حيا باشند . به نظر مى رسد محورهاى اوّل و دوم به ويژگى هاى روانى حيا پرداخته اند و محور سوم ، كاركرد حيا را ـ كه خودنگه دارى باشد ـ بيان كرده است . تبيين اين سخن از حوصله بحث لغوى خارج است ؛ امّا آنچه مهم به نظر مى رسد ، اين است كه محورهاى سه گانه ياد شده ، از مسائل مهم در بحث حيا هستند كه در آينده ، بيشتر درباره آنها سخن خواهيم گفت .
حيا از منظر علماى اخلاق
گام دوم در مفهوم شناسى حيا ، بررسى ديدگاه علماى اخلاق است . ديدگاه علماى اخلاق در تبيين يك موضوع عينى تر بوده ، به حقيقت بحث ، نزديك تر مى شود . در تعريف حيا از تعبيرهاى متفاوتى استفاده كرده اند ، هر چند تقريبا در يك مسير حركت نموده اند . نخست ، اين تعبيرهاى متفاوت را بيان مى كنيم و سپس به جمع بندى آنها مى پردازيم :