شد و بدين سان ، فاتحه حيا را خواند ؟ آيا راهى نيست كه با حفظ شرايط موجود بتوان حيا را نيز حفظ كرد و آسيب هاى آن را زدود ؟
در روند تحقيق ، وقتى مسئله گم نامى در كلان شهرها مطرح شد و تأثير آن در برچيدن حيا مورد توجّه قرار گرفت ، اين سؤال در ذهنْ نقش بست كه اگر طبيعت كلان شهرها كاهش حيا و افزايش گم نامى و بى حيايى است ، پس چرا در اسلام بر شهرنشينى ، آن هم در شهرهاى بزرگ ، تأكيد شده است ؟ براى نمونه ، امام على عليه السلاممى فرمايد :
۰.اُسكُنِ الأَمصارَ العِظامَ . ۱
۰.در شهرهاى بزرگ ، مسكن گزين .
مؤلّفه هاى شهر دينى
سؤال اين است كه : چگونه ممكن است معصومان عليهم السلام زندگى در مكان هايى را توصيه كرده باشند كه قلمرو گم نامى را گسترش و حيا را كاهش مى دهد ؟ اين تناقض ، ما را به پژوهش بيشتر در اين زمينه وا داشت و در نتيجه ، از مجموع آموزه هاى دين در اين موضوع ، چنين به دست آمد كه الگوى دينى شهرنشينى ، هرگز به گم نامى منجر نمى شود . آن الگوى شهرنشينى اى به گم نامى و بى حيايى منجر مى شود كه مؤلّفه هاى يك شهر دينى را نداشته باشد . در ادامه ، به برخى از اين موارد ، اشاره مى كنيم :
ـ مساجد و اجتماعات مذهبى
اگر از زندگى در روستاها منع شده ، به اين دليل است كه در آنها «جمعه» و «جماعت» وجود ندارد . رسول خدا مى فرمايد :
۰.الرُّستاقُ حَظيرةٌ مِن حَظائِرِ جَهَنَّمَ ، لَيسَ فيها حَدٌّ ولا جُمُعَةٌ ولا جَماعَةٌ . ۲