فصل دوم : حيا و گم نامى
برخى افراد در شهر خود ، مراقب رفتار خود هستند و از انجام دادن بسيارى از كارها شرم دارند ؛ امّا در شهرى غير از محل سكونت خود ، الزامى براى مراقبت از رفتار خود نديده ، از ارتكاب كارهاى ناشايست ، شرم نمى كنند . كسانى را مى شناسم كه هر چند در شهر محلّ سكونت خود ، رفتار نامعقولى نداشتند ، امّا همين افراد در يكى از كلانْ شهرها در حالى مشاهده شدند كه ظاهرى بسيار زننده داشتند و رفتارهاى نامناسبى از آنان سرمى زد كه انسان از بيان آنها شرم دارد .
راز اين تفاوت در چيست ؟ چرا عدّه اى در شهر و يا محل سكونت خود ، رفتار مناسبى دارند ؛ امّا در خارج از اين محدوده ، ممكن است رفتارى از آنان سر زند كه شرم آور باشد ؟ پاسخ آن يك كلمه است : « گم نامى » . برخى افراد اگر در جمعى ناشناخته قرار گيرند ، ممكن است از انجام دادن كارهاى ناشايست ، شرم نكنند . اين گم نامى و ناشناختگى ، شرم و حيا را خنثا مى سازد و از اين رو ، گذشته از پديده «خلوت» ، پديده ديگرى به نام «گم نام بودن در جمع» وجود دارد كه با محور حيا (يعنى نظارت و حضور) مرتبط است و بايد مورد بررسى قرار گيرد .
همان گونه كه مشاهده كرديد ، گاهى حضور و نظارت وجود دارد ، ولى باز هم شرم و حيا برانگيخته نمى شود و اين ، هنگامى است كه فرد ، گم نام بوده ، براى