131
پژوهشي در فرهنگ حيا

حضور حجّت هاى الهى ، چگونه ممكن است تنهايى انسان را آلوده كند و توجّه به حضور حجّت هاى الهى ، چگونه ممكن است از راه برانگيختن حيا ، موجب ايمنى خلوت انسان شود . يكى از رفتارهاى ناشايست زمان جاهليت ، «خودْارضايى» در خلوت بوده است . امام سجّاد عليه السلاممى فرمايد :

۰.عرب باديه نشينى به سوى مدينه حركت كرد . هنگامى كه نزديك مدينه رسيد ، استمنا كرد و بر امام حسين عليه السلاموارد شد . امام حسين عليه السلامبه وى فرمود : «اى اعرابى ! آيا شرم نمى كنى ؟! آيا در حالى كه جُنُب هستى بر امام خود وارد مى شوى ؟!» . سپس به وى فرمود : «شما گروه عرب ، هر گاه خلوت مى كنيد ، استمنا مى كنيد» . ۱

كسى كه در موقعيت خلوت قرار گرفته ، ممكن است فشار غريزه جنسى ، او را به سمت خودْارضايى سوق دهد . گذشته از اين كه اين انحراف جنسى چه پيامدهاى زيانبارى دارد ، خود انجام دادن اين كار در حضور حجّت هاى الهى ، شرم آور است و لذا توجّه به اين حضور و نظارت ، مى تواند بازدارنده و ايمنى بخش باشد .
البته ناگفته پيداست كه خودْارضايى ، تنها يك نمونه است . هر رفتار ناشايستى كه در خلوت انجام شود ، از نظر حجّت هاى الهى دور نيست و آنان ، شاهد و ناظران آن اند .
پس به طور كلّى ، يكى از عوامل ايمن ساز خلوت ، توجّه به حضور و نظارت حجّت هاى الهى است . بدون شك ، اگر حضور حجّت هاى الهى درك شود ، بازدارندگى آن به مراتب بيش از حضور مردم و حتّى حضور فرشتگان خواهد بود . يكى از نيازهاى درك اين حقيقت ، آشنايى با مباحث امام شناسى و امامت شناسى است . براى آن كه حضور حجّت هاى الهى شرم برانگيز شود ، بايد

1.الخرائج والجرائح ، ج ۱ ، ص ۲۴۶ ، ح ۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۵۹ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
130

مى فرمايد :

۰.مِن تَمامِ المُرُوَّةِ أن تَستَحيِيَ مِن نَفسِكَ . ۱

۰.از درجات نهايى مردانگى آن است كه از خودت شرم كنى .

در محضر حجّت هاى الهى

حضور ديگر ، حضور حجّت هاى الهى است . همان گونه كه در جاى خود بحث شد ، ۲ حجّت هاى الهى نيز بر تمام رفتارهاى انسان نظارت دارند و از آنها آگاه مى شوند . اگر اين حقيقت به خوبى شناخته شود و اگر مقام باعظمت حجّت هاى الهى ـ آن چنان كه شايسته است ـ درك شود ، به هنگام نياز (يعنى به وقت خلوت) مى توان با فراخوانى اين حقيقت ، خلوت را به محضر حجّت هاى الهى تبديل كرد كه حتّى مى تواند قوى تر و مؤثّرتر از حضور مردم باشد . البتّه توجّه ما ، موجب حضور حجّت هاى الهى نمى شود ؛ چرا كه حجّت هاى الهى همواره حضور دارند ؛ بلكه توجّه به حضور آنان ، تصوّر ما را از موقعيت موجود ، تصحيح مى كند . شبيه اين است كه انسان ، وقتى چشم خود را باز مى كند ، آنچه را كه نمى ديده ، مى بيند ، نه اين كه آنچه را نبوده ، هست كند . همان گونه كه چشم باز كردن به معناى «هست كردن نيست ها» نيست ، بلكه به معناى «ديدن هست ها»ست ، توجّه به حضور حجّت هاى الهى نيز به معناى «هست كردن حضور آنان» نيست ؛ بلكه به معناى «درك حضور آنان» است . اگر اين حضور دائمى درك شود ، ديگر خلوتى باقى نمى ماند تا به گناه ، آلوده شود . كسانى خلوت را محلّ امن گناه مى دانند كه به حضور و نظارت حجّت هاى الهى باور ندارند .
امام سجّاد عليه السلام ، حكايتى را نقل مى كند كه نشان مى دهد توجّه نداشتن به

1.همان ، ح ۹۳۴۱ ؛ عيون الحكم والمواعظ ، ص ۴۷۲ (ح ۸۶۵۸) .

2.ر . ك : بخش اول ، فصل سوم : ناظرها و انواع نظارت .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9064
صفحه از 388
پرینت  ارسال به