95
پژوهشي در فرهنگ حيا

بحث دوم

در بحث اوّل ، مراتب حيا را بر اساس تفاوت ناظران مطرح كرديم و آن را با مراحل رشد ، مقايسه نموديم . در اين جا حيا را از جهت «فعل نابه هنجار» مورد بررسى قرار داده ، مراتب آن را مشخّص خواهيم كرد . افعال نابه هنجار ، همه در يك سطح نيستند . گفتيم كه فعل نابه هنجار ، دو ملاك دارد : شرع و عرف . روشن ترين درجه فعل نابه هنجار ، حرام شرعى و حرام عرفى است . آنچه در شرع ، حرام دانسته شده و آنچه از نظر عرف به هيچ عنوان پذيرفتنى نيست ، حرام هاى شرعى و عرفى محسوب مى شوند . امّا كارهاى ديگرى هم هستند كه به اين درجه از نابه هنجارى نمى رسند ، امّا برخى افراد ، آنها را براى خود ، نابه هنجار مى دانند . اين گونه نابه هنجارى ها بستگى تام به شخصيت فرد و كرامت نفسانى او دارد . هر چه شخصيت انسان متعالى تر باشد ، دامنه افعال نابه هنجار وى گسترش بيشترى مى يابد . انسان هاى متعالى كارهايى را براى خود نابه هنجار مى دانند كه از نظر ديگران ، قبح ندارد و كارهايى را براى خود لازم مى شمرند كه از نظر ديگران ، حُسنى ندارد ، درست شبيه انواع پارچه كه بر اساس رنگى كه دارند ، حسّاسيت آنها نسبت به كثيفى متفاوت است . يك پارچه سفيد ، بيش از پارچه تيره به سياهى حسّاس است . آنچه پارچه سفيد را لكّه دار و آلوده مى كند ، ممكن است در پارچه تيره هيچ تأثير مشهودى بر جاى نگذارد و يا درجه پاكى و تميزى اتاق هاى عمل جرّاحى در بيمارستان ها ، بسيار فراتر از تميزترين خانه ها يا محلّ كارهاست و درجه تميزى كارخانه هاى توليد اجزاى


پژوهشي در فرهنگ حيا
94

امّا واقعيت ، اين گونه نيست . اقسام پنج گانه حيا در عرض هم نبوده ، با يكديگر مرزبندى اى ندارند ؛ بلكه در طول يكديگرند . در اين فرض ، هر رفتار انسان تقريبا مى تواند قلمرو هر يك از اقسام حيا باشد و به همين جهت ، از انواع نظارت ها و ناظران به «لايه هاى نظارت» تعبير كرديم .
نتيجه سخن ، اين كه نظارت ها چون به صورت لايه اى و از پايين به بالا قرار دارند ، كسى كه در مرتبه بالاى حيا قرار دارد ، از همان منظر به رفتار مى نگرد و ديگر نيازى نيست كه رتبه هاى پايين تر حيا را لحاظ كند . مثلاً كسى كه از رتبه اول به رتبه دوم رفته و به حياى از خود رسيده است ، احتمالاً تمام كارهاى خود را به دليل شرم از خود و حفظ كرامت خود ، ترك مى كند و يا كسى كه در رتبه سوم ، به حياى از حجّت هاى الهى رسيده است ، ديگر حضور «مردم» و «خود» او بى فروغ مى شوند و كارهاى خود را با ملاك حياى از حجّت هاى الهى ارزيابى مى كند . همين طور است كسى كه به رتبه آخر رسيده است . كسى كه خدا را در همه جا و همه زمان ها حاضر و ناظر بر خود مى بيند ، برايش هيچ يك از حضورهاى پايين تر ، فروغى نخواهند داشت و آنچه جلب توجّه مى كند ، فقط خداوند است و لذا فقط شرم از خدا در او برانگيخته مى شود . امام حسن عليه السلام در حضور جمعى نشسته بود و مشغول صرف غذا بود . كمى آن طرف تر ، حيوانى به نظاره ايستاده بود . حضرت كه متوجّه او شده بود ، هر لقمه اى كه مى خورد ، مثل آن را به آن حيوان مى داد . حاضران اجازه خواستند تا آن حيوان را از آن جا دور سازند ؛ اما حضرت فرمود :

۰.دَعهُ ، إنّى لَأَستَحيي مِنَ اللّهِ تَعالى أن يَكونَ ذو روحٍ يَنظُرُ في وَجهي وأنَا آكُلُ ثُمَّ لا اُطعِمُهُ . ۱

۰.رهايش كنيد ! من حقيقتا از خداوند متعال شرم مى كنم كه جاندارى به چهره من در حال غذا خوردن نگاه كند و چيزى به او ندهم .

1.بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۵۲ ؛ مستدرك الوسائل ، ج ۸ ، ص ۲۹۵ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9304
صفحه از 388
پرینت  ارسال به