57
پژوهشي در فرهنگ حيا

بدون ترس و طمع ، تبديل مى كند . حيا در زمره مهاركننده ها و تنظيم كننده هاست و آنچه آن را برجسته تر از ديگر كنترل كننده ها مى سازد ، اين است كه اين كنترل و تنظيم خود ، نه بر پايه ترس است و نه بر پايه طمع . گاهى انسان بر اساس ترس عمل مى كند و رفتار خود را طورى تنظيم مى كند كه از منبع تهديد ، دور شود . در اين فرض ، خطرى در آينده وجود دارد كه تحت شرايطى ممكن است به فرد ، اصابت كند و او را نابود سازد . نگرانى از اصابت اين خطر ، موجب برانگيختگى ترس مى شود ۱ و كسى كه از چيزى بترسد ، از آن فرار مى كند . ۲ بنا بر اين ، فرد ممكن است با توجّه به تهديدات آينده بترسد و موضعى اتّخاذ كند و رفتارى را در پيش گيرد تا خود را از منبع تهديد ، دور سازد . بنا بر اين ، ترس به انسان كمك مى كند تا خود را مهار و رفتار خود را طبق قانون ، تنظيم كند . صحبت از جهنّم ، عذاب قبر ، قيامت و كيفر گناه ، همه در همين راستا قرار مى گيرند .
و همچنين گاهى ممكن است كه طمع ، مبناى عمل انسان قرار گيرد . در اين حالت ، فرد سعى مى كند براى به دست آوردن پاداش هاى وعده داده شده ، روش و منش خود را طبق قانون تنظيم كند . وعده پاداش ، طمع برخى را برمى انگيزد و هر كس به چيزى دل ببندد ، به سوى آن روان مى شود ۳ و به گونه اى عمل مى كند كه پاداش مورد نظر را به چنگ آورد . بنا بر اين ، طمع ، عامل ديگرى است كه به انسان كمك مى كند تا رفتار خود را تنظيم و نفس خود را مهار نمايد . به همين جهت ، در فرهنگ اديان ، صحبت از بهشت و پاداش هاى الهى و ويژگى هاى

1.امام على عليه السلام مى فرمايد : «الخوف مجاهدة الأمر المخوف قبل وقوعه ؛ ترس ، درگير شدن با موضوع ترس ، پيش از وقوع آن است» . (شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج ۲۰ ، ص ۲۸۵ ، ح ۲۶۷)

2.امام على عليه السلاممى فرمايد : «من خاف شيئا هرب منه ؛ هر كس از چيزى بترسد از آن دورى مى كند» . (بحارالأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۵۱ همچنين ، ر . ك : الكافى ، ج ۲ ، ص ۶۸ ؛ تحف العقول ، ص ۳۶۲)

3.امام على عليه السلام فرموده است : «من رجا شيئا طلبه ؛ هر كس به چيزى اميد داشته باشد ، آن را طلب مى كند» . (الكافى ، ج ۲ ، ص ۶۸ ؛ تحف العقول ، ص ۳۶۲)


پژوهشي در فرهنگ حيا
56

برود ، ميزان حياى از وى نيز بيشتر مى شود و از اين رو ، مقدار حيايى كه شخص از يك فرد غريبه دارد ، با حيايى كه از پدر ، مادر ، معلّم ، عالم دينى و يا اولياى الهى دارد ، متفاوت است .
از آن جا كه حرمت فرد ناظر نيز از عوامل اساسى در حياى از ناظر است ، در مواردى كه پيشوايان دينى صحبت از نظارت فرشتگان كرده اند و قصدشان بر اين بوده كه حياى مردم را نسبت به آنان برانگيزانند ، از آنان به «فرشتگان كِرام (ارجمند)» تعبير كرده اند ۱ و از مردم خواسته اند تا آنان را « تكريم » كنند (يعنى ارج نهند و بزرگ شمارند) . ۲ مسلّم است كسى كه كريم دانسته نشود ، شايسته تكريم نيز دانسته نمى شود و قطعا از او شرم نيز نخواهد شد .
همچنين از امام على عليه السلام نقل شده كه هر كس از خودش حيا نكند ، براى خود ارزش قائل نيست . ۳ اين نشان مى دهد كه انسان از كسى حيا مى كند كه براى او ارزش و احترام قائل باشد و اگر از او شرم نكرد ، معلوم مى شود كه ارزشى براى وى قائل نبوده و بى حرمتى نسبت به وى را جايز شمرده است . به همين جهت ، در پاره اى از روايات آمده كه هر كس بداند خداوندْ او را مى بيند و با اين حال ، در محضر او معصيت كند ، در حقيقت ، خداوند را خوارترينِ ناظرها دانسته است . ۴ در اين دسته از روايات ، اولاً مسئله «درك نظارت» خدا آمده است و ثانيا تصريح شده كه نگه نداشتن حيا در برابر خداوند ، نشانه بى ارزش دانستن خداوند است .

حيا ، خودْتنظيمىِ بدون ترس و طمع

ويژگى اى كه ركن نظارت به حيا مى دهد ، آن است كه آن را به خودْتنظيمى

1.ر . ك : بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۱۸۴ ؛ الدرّ المنثور ، ج ۶ ، ص ۲۱۳ ؛ كنز العمّال ، ج ۴ ، ص ۳۱۵ (ح ۱۰۶۷۴) .

2.سنن الترمذى ، ج ۵ ، ص ۱۱۲ (ح ۲۸۰۰) ؛ الدرّ المنثور ، ج ۶ ، ص ۲۱۳ .

3.شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج ۲۰ ، ص ۲۶۵ .

4.ر . ك : الكافى ، ج ۲ ، ص ۶۸ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۱۴۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۰ ، ص ۳۵۵ و ۳۸۶ و ج ۷۸ ، ص ۹۲ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9108
صفحه از 388
پرینت  ارسال به