339
پژوهشي در فرهنگ حيا

اشكال است ؛ امّا از نظر خود فرد ، قبيح است و او با اين كار ، در برابر آنان بى باكى كرده است .
پس در جايى كه فرد به تفاوت ديدگاه خود با ديدگاه ناظران آگاه نباشد ، ممكن است نشانه بى حرمتى و بى شرمى وى نسبت به حاضران تلقى گردد ؛ امّا اگر از اين اختلاف آگاه باشد ، شايد بى حرمتى صدق نكند ؛ زيرا او كارى را برابر ديگران انجام داده كه براى آنان ، قبيح نيست و او از اين مطلب ، آگاه است . در چنين مواردى ، راه تشخيص ، آن است كه بررسى شود كه آيا اگر او نسبت به اين اختلاف ، آگاهى نمى داشت ، باز هم بدان اقدام مى كرد ؟ اگر اقدام نمى كرد ، نشانه حرمت نگه داشتن وى است و اگر اقدام مى كرد ، معلوم مى شود ارزشى براى حاضران ، قائل نيست و اين كار او بى حرمتى و بى شرمى به شمار مى رود .

۴ . بازدارى

اساسا در بى حيايى ، عنصر بازدارندگى وجود ندارد . حضور و نظارت ديگران ، وقتى سبب بازدارى فرد نشود ، بى حيايى ناميده مى شود . فرد بى حيا ، چون ارزشى براى خود و حاضران قائل نيست ، در حضور آنان نسبت به كار قبيح ، اقدام مى كند و از اين كار ، هيچ پروايى ندارد .
البته ممكن است اين بى پروايى ، هميشه و همه جا و نزد همه كس ، اتّفاق بيفتد و ممكن است به تناسب شرايط ، متفاوت باشد . در حالت اوّل ، فرد از بى حيايى مطلق برخوردار است ؛ امّا در حالت دوم ، بى شرمى وى نسبى است و در شرايط خاصّى رخ مى دهد و لذا نمى توان او را به طور مطلق ، بى حيا دانست .

حيا ، كم رويى و بى شرمى ؛ تفاوت ها و شباهت ها

حيا ، عبارت است از ترك فعل قبيح به احترام فرد ناظر . دو عنصر محورى بايد در اين تعريف ، مورد توجّه قرار گيرند : فعل قبيح و ناظر محترم . در كم رويى ،


پژوهشي در فرهنگ حيا
338

قُبح كار است ؛ يعنى اين كه اگر كسى را با قُبح كارى آشنا كرديم ، باز هم آن را انجام دهد . به بيان ديگر ، بى حيايى بايد ويژگى و صفت او شده باشد ، نه اين كه نسبت به يك كار ، آن هم براساس فرهنگ شخص ديگر ، بى حيا باشد . شخصى كه براساس فرهنگ خود ، كارى انجام مى دهد كه صحيح است ، بى حيا نيست ، هر چند فرهنگ او دچار مشكلاتى باشد و براساس فرهنگ درست ، كار او قبيح باشد . دليل آن نيز اين است كه اگر آن فرد ، توجيه شود ، از انجام دادن آن كار ، شرم خواهد كرد . اگر ويژگى اين فرد ، بى حيايى باشد ، حتّى در صورت توجيه هم نبايد از آن شرم كند .

۳ . حضور و نظارت

همان گونه كه نظارت ، يكى از اركان حيا بود ، در بى حيايى نيز عنصر حضور و نظارت ، يكى از اركان است . انجام دادن هر فعل قبيحى ، نشانه بى حيايى نيست . اگر فعل قبيح ، در حضور كس يا كسانى صورت پذيرد و يا نسبت به نظارتِ ناظران سنجيده شود ، بى حيايى صدق مى كند . اگر فرض كنيم كه فعل قبيح ، بدون حضور ناظران انجام شده است ، نمى توان آن را بى حيايى ناميد . حتّى اگر فعل قبيح را بدون توجّه به ناظران موجود ارزيابى كنيم ، از مقوله حيا و بى حيايى بيرون است . بنا بر اين ، وقتى يك فعل قبيح در حضور كسانى صورت پذيرد كه حرمت آنان لازم است ، بى حيايى صدق مى كند .
نكته ديگر اين كه در بى حيايى بايد ميان فرد و ناظران در مورد قبح يك فعل ، اشتراك ديدگاه وجود داشته باشد . اگر فردى كه بى حيا ناميده مى شود ، كارى انجام داده باشد كه براساس ديدگاه ناظران ، قبيح است ، نه ديدگاه خود او ، نمى توان او را بى حيا دانست ؛ زيرا اين كار از نظر او قبيح نبوده و او با اين كار ، نسبت به ناظران ، گستاخى نكرده است . همچنين اگر كارى كه انجام مى شود ، از ديدگاه حاضران ، قبيح نباشد ، ولى از ديدگاه فرد ، قبيح باشد ، نمى توان او را بى حيا ندانست ؛ زيرا هر چند كار او از نظر حاضران ، خالى از

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9071
صفحه از 388
پرینت  ارسال به