اعمالش ؛ آن جا كه هيچ شاهدى غير از او نيست و هيچ وكيلى جز او نيست .
در اين بيان ، به خلوت هاى مديريتى اشاره شده و در عين حال ، توجّه كارگزاران مالى به اين نكته جلب شده كه در خلوت هاى مديريتى ، خداوند ، شاهد و ناظر است . در ادامه اين حكم ، آمده است :
۰.وأمَرَهُ أن لايَعمَلَ بِشَيءٍ مِن طاعَةِ اللّهِ في ما ظَهَرَ فَيُخالِفَ إلى غَيرِهِ في ما أسَرَّ ، ومَن لَم يَختَلِف سِرُّهُ وعَلانِيَتُهُ وفِعلُهُ ومَقالَتُهُ فَقَد أدَّى الأَمانَةَ وأخلَصَ العِبادَةَ . ۱
۰.و او را فرمان مى دهم به اين كه به گونه اى نباشد كه طاعت خدا را در آشكار ، و خلاف آن را در پنهانى انجام دهد . كسى كه نهان و آشكارش و كردار و گفتارش با هم تفاوت نكند ، امانت را ادا كرده و در عبادت ، اخلاص يافته است .
در اين حكم ، به مسئله نهان و آشكار ، اشاره شده و از آن كارگزار ، خواسته شده كه نهان و آشكارش يكسان باشد ، نه اين كه آشكارش مزيّن به طاعت باشد و نهانش آلوده به معصيت . آنچه نهان يك مدير را از آلودگى مصون مى دارد ، توجّه به خداوند و حياى از اوست . مديرى كه حياى از خدا نداشته باشد ، به فساد ، آلوده مى شود . به همين جهت ، حضرت على عليه السلاميكى از ملاك هاى انتخاب مديران را حياى آنان مى داند . ۲
رسول خدا ، كسى را براى كارى استخدام كرده بودند . روزى ديده شد كه وى ، كشفِ عورت كرده و از اين كار ، ابايى ندارد . رسول خدا ، مزد او را داد و او را اخراج كرد و علّت اين كار را بى حيايى او اعلام كرد و فرمود :
۰.مَن لَم يَستَحيِ مِنَ اللّهِ ـ عَزَّوجَلَّ ـ فِي العَلانِيَةِ لَم يَستَحيِ مِنهُ فِي السِّرِّ . ۳
۰.كسى كه در آشكار از خداوند عز و جل شرم نكند ، در پنهانى از او شرم نخواهد كرد .
در مورد ديگرى نقل شده كه روزى حضرت ، يكى از اجيران خود را ديد كه