265
پژوهشي در فرهنگ حيا

در فضاى باز ، غسل مى كند . به وى فرمود :

۰.لا أراكَ تَستَحيي مِن رَبِّكَ ! خُذ إجارَتَكَ لاحاجَةَ لَنا بِكَ . ۱

۰.نمى بينم از خدايت شرم كرده باشى ! مزدت را بگير . ما نيازى به تو نداريم .

اين ، به خوبى نشان مى دهد كه از ديدگاه رسول خدا ، تا چه اندازه حيا تأثير دارد . نسبت به خلوت هاى كسى كه حياى از خداوند ندارد ، نمى توان احساس امنيت كرد . هر چه مسئوليت ها حسّاس تر باشد ، خلوت هاى مديريت ، حسّاس تر مى گردد . بسيارى از خيانت ها و جنايت ها و وطن فروشى ها مربوط به خلوت كردن هاى ناسالم است . افسران ارشد نظامى ، نيروهاى اطّلاعاتى و امنيتى و مأموران سياسى يك كشور در كشورهاى ديگر ، موقعيت هايى دارند كه گاهى هيچ كنترلى از مركز بر آنها وجود ندارد . آنچه مى تواند اين موقعيت ها را مصونيت بخشد ، حياى از خداوند است . بخصوص ، در بسيارى از موارد ، از جاسوسان زن براى فريب دادن ، استفاده مى شود . در چنين مواردى ، فردى كه حياى از خداوند دارد ، يوسف وار ، فريفته جلوه زنان نمى شود و به وعده هاى پنهانى ، تطميع نمى شود . بنا بر اين ، يكى از مؤلّفه هاى مهم براى اين مأموريت هاى خطير ، حياى فرد است . بايد در كنار آزمون هاى ديگر ، حياى مديران را نيز آزمود و در آغاز كار ، ميزان حياى آنان را سنجيد . همچنين اين كنترل ، مى تواند در طول مأموريت نيز وجود داشته باشد و علاوه بر آن ، آموزش هايى براى حفظ و تقويت حيا ، بخصوص حياى از خداوند ، داده شود تا سدّ دفاعى فرد ، حفظ و تقويت گردد .

حياى كارگزاران و كارمندان

منظور از حياى كارگزاران ، حياى افراد تحت مديريت است . وجود حياى مبتنى

1.المصنف ، عبدالرزاق ، ج ۱ ، ص ۲۸۹ (ح ۱۱۱۳ و ۱۱۱۴) ؛ كنزالعمّال ، ح ۲۶۶۱۰ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
264

اعمالش ؛ آن جا كه هيچ شاهدى غير از او نيست و هيچ وكيلى جز او نيست .

در اين بيان ، به خلوت هاى مديريتى اشاره شده و در عين حال ، توجّه كارگزاران مالى به اين نكته جلب شده كه در خلوت هاى مديريتى ، خداوند ، شاهد و ناظر است . در ادامه اين حكم ، آمده است :

۰.وأمَرَهُ أن لايَعمَلَ بِشَيءٍ مِن طاعَةِ اللّهِ في ما ظَهَرَ فَيُخالِفَ إلى غَيرِهِ في ما أسَرَّ ، ومَن لَم يَختَلِف سِرُّهُ وعَلانِيَتُهُ وفِعلُهُ ومَقالَتُهُ فَقَد أدَّى الأَمانَةَ وأخلَصَ العِبادَةَ . ۱

۰.و او را فرمان مى دهم به اين كه به گونه اى نباشد كه طاعت خدا را در آشكار ، و خلاف آن را در پنهانى انجام دهد . كسى كه نهان و آشكارش و كردار و گفتارش با هم تفاوت نكند ، امانت را ادا كرده و در عبادت ، اخلاص يافته است .

در اين حكم ، به مسئله نهان و آشكار ، اشاره شده و از آن كارگزار ، خواسته شده كه نهان و آشكارش يكسان باشد ، نه اين كه آشكارش مزيّن به طاعت باشد و نهانش آلوده به معصيت . آنچه نهان يك مدير را از آلودگى مصون مى دارد ، توجّه به خداوند و حياى از اوست . مديرى كه حياى از خدا نداشته باشد ، به فساد ، آلوده مى شود . به همين جهت ، حضرت على عليه السلاميكى از ملاك هاى انتخاب مديران را حياى آنان مى داند . ۲
رسول خدا ، كسى را براى كارى استخدام كرده بودند . روزى ديده شد كه وى ، كشفِ عورت كرده و از اين كار ، ابايى ندارد . رسول خدا ، مزد او را داد و او را اخراج كرد و علّت اين كار را بى حيايى او اعلام كرد و فرمود :

۰.مَن لَم يَستَحيِ مِنَ اللّهِ ـ عَزَّوجَلَّ ـ فِي العَلانِيَةِ لَم يَستَحيِ مِنهُ فِي السِّرِّ . ۳

۰.كسى كه در آشكار از خداوند عز و جل شرم نكند ، در پنهانى از او شرم نخواهد كرد .

در مورد ديگرى نقل شده كه روزى حضرت ، يكى از اجيران خود را ديد كه

1.همان جا .

2.ر . ك : نهج البلاغه ، نامه ۵۳ .

3.اُسد الغابة ، ج ۴ ، ص ۳۱۴ ؛ الإصابة ، ج ۶ ، ص ۲۶۱ ؛ كنزالعمّال ، ج ۸ ، ص ۲۲ (ح ۲۱۶۹۶) .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9258
صفحه از 388
پرینت  ارسال به