263
پژوهشي در فرهنگ حيا

موقعيت هايى پيش مى آيد كه هيچ عنصر كنترل كننده اى وجود ندارد و اين ، زمينه بيشترى را براى فساد ، فراهم مى سازد . مدير يكى از شركت ها معتقد بود : اگر كسى اهل سوء استفاده باشد ، راه هاى بسيارى براى سوء استفاده مالى وجود دارد . ممكن است يك مدير يا كارمند با سابقه ، به همه پيچ و خم ها آگاه باشد و نقطه ضعف هاى برنامه اى يك سازمان را بداند و اين امكان را پيدا كند كه از قدرت و موقعيت خود ، سوء استفاده كند . در چنين شرايطى آنچه مى تواند او را در خلوت ، از فساد مالى حفظ كند ، حيا كردن از خداوند است . تنهايى در قلمرو مديريت ، يعنى موقعيت هايى كه يك مدير از ديد تمام اهرم هاى نظارتى دور و به اموال بيت المال ، نزديك است . به بيان ديگر ، تنهايى در اين قلمرو ، يعنى نقطه كور نظارت هاى سازمانى . اين تنهايى ، امكان هر گونه سوء استفاده را فراهم مى كند . آنچه مى تواند به ايمن سازى اين گونه خلوت هاى سازمانى كمك كند ، حاضر دانستن خداوند در خلوت خود و ناظر دانستن اوست و اين ، يعنى حيا از خداوند .
حيا از خداوند ، حتّى در موقعيت هايى كه هيچ نظارتى امكان ندارد ، كارايى خواهد داشت . اين عنصر مى تواند هنگام خلوت هاى سازمانى فعّال شود و موجب بازدارندگى از فساد گردد . بنا بر اين ، حيا مى تواند نقشى مهم و كليدى در سلامت و پاكى ساحت مديريت داشته باشد .
يك مدير در نظام دينى ، بايد در آشكار و نهان ، يكسان عمل كند ، نه آن كه آشكار او طاعت خداوند باشد و نهان او معصيتِ خدا . امام على عليه السلامدر حكم مأموريت يكى از كارگزاران مالى خود ، چنين مى نويسد :

۰.أمَرَهُ بِتَقوَى اللّهِ في سَرائِرِ أمرِهِ وخَفِيّاتِ عَمَلِهِ ، حَيثُ لاشَهيدَ غَيرُهُ ولا وَكيلَ دونَهُ . ۱

۰.او را فرمان مى دهم به رعايت تقواى الهى در پنهانى هاى امورش و خفاهاى

1.نهج البلاغه ، نامه ۲۶ .


پژوهشي در فرهنگ حيا
262

اين صورت ، هيچ مديرى به خود اجازه نمى دهد كه از حال مردم ، بى خبر باشد و تمام تلاش خود را براى خدمت به آنان ، به كار مى گيرد .

ه ) ساده زيست بودن

گذشته از اين كه حياى مدير ، موجب برچيده شدن كوتاهى در انجام دادن وظايف مى گردد ، سبب مى شود كه يك مدير در سطح افراد ضعيفِ تحت امر خود ، زندگى كند . حضرت على عليه السلام دو پيراهن خريد ، يكى به سه درهم و ديگرى به دو درهم . پيراهن سه درهمى را به غلام خود ، قنبر داد و پيراهن ديگر را براى خود برداشت . قنبر از قبول پيراهن امتناع كرد و گفت : شما خليفه هستى و بهتر است پيراهن سه درهمى را بردارى . حضرت به وى فرمود :

۰.يا قَنبَرُ ! أنتَ شابٌّ ولَكَ شَرَهُ الشَّبابِ ، وأنَا أستَحي مِن رَبّي أن أتَفَضَّلَ عَلَيكَ . ۱

۰.اى قنبر ! تو جوانى و شور جوانى دارى و من از پروردگارم شرم دارم كه [لباسى] بهتر از تو بپوشم .

به همين جهت است كه در مديريت دينى ، حاكم بايد در حدّ مردم ضعيف ، زندگى كند . ۲ در چنين فضايى ، حاكم از وضع زندگى مردم ، باخبر خواهد بود و درد و رنج آنان را مى چشد و مشكل آنان را به خوبى درك مى كند . مردم نيز با ديدن وضع او ، آرام مى گيرند و تحمّل سختى ها براى آنان ، آسان تر مى شود و به رهبر خود ، عشق مى ورزند .

و) فسادزدايى از قدرت

همچنين حيا مى تواند موجب « فساد زدايى » از قدرت شود و ساحت مديريت را از آلودگى ، مصون دارد . گفتيم كه يكى از اقسام حيا ، حيا از خداوند است . بدون شك ، هر مديرى تحت نظارت اهرم هاى كنترلى قرار دارد ؛ امّا گاهى

1.روضة الواعظين ، ص ۱۰۸ ؛ الغارات ، ج ۱ ، ص ۱۰۶ ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۱ ، ص ۳۶۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۰ ، ص ۳۲۴ و ج ۱۰۳ ، ص ۹۳ .

2.ر .ك : نهج البلاغه ، خطبه ۲۰۹ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9042
صفحه از 388
پرینت  ارسال به