195
پژوهشي در فرهنگ حيا

كس را كه مى خواهى ، دعوت كن» .
على عليه السلام مى گويد : به مسجد رفتم . مسجد ، پُر از مردم بود . شرم كردم كه برخى را دعوت كنم و برخى را دعوت نكنم . بر روى بلندى رفتم و همه را دعوت كردم . مردم ، همه به سوى خانه سرازير شدند . على عليه السلام از فراوانىِ ميهمانان كه بالغ بر چهار هزار نفر مى شدند و كمىِ غذا ، شرمگين مى شود . شايد به اين فكر بوده است كه نكند به همه ميهمانان ، غذا نرسد و آبروى ايشان به خطر بيفتد . رسول خدا ، متوجّه حالت او مى شوند و به ايشان مى فرمايد : «من دعا مى كنم كه خدا بركت دهد» . حضرت ، دعا مى كنند و تمام ميهمانان ، پذيرايى مى شوند و مقدارى غذا نيز اضافه مى ماند .
نزديك غروب آفتاب ، رسول خدا به يكى از همسرانش به نام اُمّ سَلَمه مى فرمايد : «فاطمه را نزد من بياور» . اين جا يكى ديگر از مواضع شرم دختر است . معمولاً تازه عروس ها در شب عروسى از روبه رو شدن با پدر خود ، شرمگين مى شوند . امّ سلمه مى رود و با فاطمه عليهاالسلام باز مى گردد . فاطمه عليهاالسلام در حالى نزد پدر آمد كه از شدّت شرم ، عرق كرده بود و كمى مى لرزيد .
مسئله ديگر ، روبه رو شدن عروس و داماد با يكديگر است . اگر عروس و داماد، انسان هاى باحيايى همانند حضرت على و فاطمه عليهماالسلام باشند، ممكن است شرم داشته باشند كه حتّى به چهره يكديگر نگاه كنند ، و يا مثلاً عروس ، چادرش را از سرِ خود برگيرد . وجود اين حيا ، نشانه خوبى است ؛ امّا نبايد باقى بماند ؛ چرا كه ممكن است مانع زندگى مشترك گردد . در اين جا نه توصيه مى شود كه دختران و پسران ، حيا را كنار بگذارند و بدون هيچ خجالتى با يكديگر رو به رو شوند ، و نه توصيه مى شود كه در حالت شرم و حيا باقى بمانند . بايد سعى شود كه به نحوى اين شرم ، برداشته شود و در چنين مواردى ، پيش قدمى ديگران و كمك آنان ، بهترين گزينه است . رسول خدا براى اين كه عروس و داماد ، بدون حجاب ، يكديگر را ببينند ، اقدام مى كند . على عليه السلام حضور داشت و فاطمه عليهاالسلام نيز با شرم و حيا وارد مى شد . وقتى


پژوهشي در فرهنگ حيا
194

داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على عليه السلام ، خود نقل مى كند كه پس از خواستگارى و انجام دادن كارهاى اوّليه ، يك ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شركت مى كردم و به خانه خود برمى گشتم و درباره به خانه بردن فاطمه عليهاالسلام ، هيچ سخنى نگفتم . در حقيقت ، شرم ، مانع طرح مسئله مى شده است . در اين جا نيز نخست ، زنان رسول خدا و سپس خود حضرت ، دخالت كرده ، كار را به سرانجام مى رسانند . زنان رسول خدا ، متوجّه خواسته حضرت على عليه السلامو شرم وى شدند . از اين رو ، باب گفتگو را با ايشان باز كردند و گفتند : «آيا مى خواهى از رسول خدا بخواهيم كه فاطمه عليهاالسلام را به منزل تو بفرستد ؟» . على عليه السلام نيز با پيشنهاد آنان ، موافقت نمود . آنان نزد پيامبر صلى الله عليه و آلهرفتند و نخست ، از جاى خالى حضرت خديجه عليهاالسلام سخن گفتند و سپس خواسته على عليه السلامرا مطرح كردند . ظاهرا خودِ حضرت نيز همراه آنان بوده است . رسول خدا مى فرمايد : «چرا على همسرش را از من نخواسته است ؟ ما منتظر بوديم» . على عليه السلاممى گويد : «اى رسول خدا ! حيا مرا از اين كار ، باز داشت» . ۱
در كارى كه ممكن است اقدام خود شخص با شرم و حيا همراه باشد ، از واسطه استفاده مى گردد . براى انسان باحيايى چون حضرت على عليه السلام ، رو در رو شدن با كسى همچون رسول خدا ـ كه با همه عظمتش اكنون پدر همسر او نيز شده بود ـ كارى بس دشوار و سخت بود . شايد اگر رسول خدا پدر همسرش نمى بود ، راحت تر مى توانست اين موضوع را با ايشان در ميان بگذارد ؛ امّا به هر حال ، اكنون ، حيا مانع رو در رو شدن و تقاضاى مستقيم كردن بود . شيوه اى كه در چنين مواردى به كار گرفته مى شود ، «استفاده از واسطه» است .
پس از اين جريان ، مقدّمات مراسم عروسى آماده شد و طعامى به عنوان وليمه عروسى طبخ گرديد . پيامبر اكرم به على عليه السلام فرمود : «به مسجد برو و هر

1.الأمالى ، طوسى ، ص ۴۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۳ ، ص ۹۵ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9364
صفحه از 388
پرینت  ارسال به