159
پژوهشي در فرهنگ حيا

نيز موجب گم نامى نمى گردد . گاهى اطّلاع از موقعيت اجتماعى افراد ، آنان را از گم نامى در مى آورد . يونيفُرم و لباس مخصوص هر قشر در اين مسئله نقش دارد . در گذشته ، هر قشرى لباس مخصوصى داشته كه به وسيله آن ، شناخته مى شده و اكنون ، اين ، مخصوص بعضى اقشار است . اگر مثلاً از روى لباس ، تشخيص داده شود كه فلان كس پزشك است ، موقعيت او با وقتى كه مردم از شغل وى بى اطّلاع باشند ، متفاوت خواهد بود . يا يك استاد دانشگاه اگر با عنوان اجتماعى خود شناخته شود ، رفتار او با موقعيت قبل ، تفاوت خواهد كرد . همچنين يك روحانى وقتى لباس مخصوص خود را بر تن داشته باشد ، ديگر گم نام به شمار نمى رود . اساسا در اين قبيل افراد ، اطّلاع از نام آنان ، چندان تأثيرى در شناخته شدن آنان ندارد و محور شناسايى شان ، موقعيت اجتماعى آنان است و هر چه اين موقعيت اجتماعى از احترام بيشترى برخوردار باشد ، تأثير آن در شناخته شدن ، بيشتر است . پس از انقلاب اسلامى در ايران ، كسانى كه در نهادهاى انقلابى (مثل سپاه ، كميته ، بسيج ، جهاد سازندگى و ...) مشغول به خدمت شدند ، اعتبار ويژه اى پيدا كردند و انتظارات مردم از آنان ، بيش از ديگر اقشار جامعه بود . به همين جهت ، وقتى يكى از اين افراد به عنوانى كه داشت ، شناخته مى شد ، ديدِ مردم و انتظارات آنان از وى تغيير مى كرد و همين امر ، آنان را بيشتر در موقعيت شرم و حيا قرار مى داد . بنا بر اين ، به نظر مى رسد شناخته شدن ، پيش از آن كه مرهون نام و نام خانوادگى باشد ، مرهون عناوين اجتماعى است .

مصون سازى گم نامى

آيا مى توان موقعيت گم نامى را ايمن ساخت ؟ آيا راهى براى مصون سازى آن وجود دارد ؟ آيا راه ايمن سازى ، آن است كه شهرها كوچك شوند و راه مهاجرت ، سد شود و مسافرت ها ممنوع گردند ؟ يا بايد تسليم روند تمدّن جديد


پژوهشي در فرهنگ حيا
158

مى آيد . هر اندازه كه نظارت گروه هاى آشنا كم تر مى شود ، به همان اندازه ، فرد براى انحراف از معيارهاى حاكم ، آزادى و فرصت مى يابد و به « آنومى ( /Anomieبى هنجارى) » مى گرايد . ۱ افرادى كه در كلان شهرها زندگى مى كنند ، بيش از ساكنان شهرهاى كوچك ، گم نام اند . كسانى كه در شهرهاى بزرگ زندگى مى كنند ، در محلّه خود ، شناخته شده تر از ديگر محلّه ها هستند . كسانى كه از شهرى به شهر ديگر مهاجرت مى كنند نيز گم نام اند . مسافران نيز در شهرهاى مقصد ، گم نام و ناشناخته اند . بنا بر اين ، كلان بودن شهرها و مهاجرت و مسافرت ، از امورى هستند كه گم نامى را به وجود مى آورند و اين ، موجب كاهش شرم و حيا مى گردد و به همين جهت ، يكى از جامعه شناسان معتقد است كه كلان شهرها كانونِ بود و نمود تبهكارى ها به شمار مى روند . در شهرهاى كلان ، فرد ، همچون قطره اى در درياى انسان ها فرو مى رود و هويّت خود را از دست مى دهد . شهر پُر زرق و برق ، ناگهان ، واقعيت هاى خود را به نمايش مى گذارد و « شر » و « شهر » ، در يك راستا در فضاى مشتركى قرار مى گيرند . مجرميت در اغلب كشورها از جمله در ايران ، در شهرهاى بزرگ جاگرفته است . ظهور شر در شهر ، ناامنى را پديد مى آورد و خشونت را نيرو مى بخشد و در پيامد آن ، پرخاشگرى ميدان مى يابد . ۲

ملاك گم نامى و شناخته شدگى

محور شناخته شدن يا ناشناخته (گم نام) بودن ، نام و نام خانوادگى نيست . شناخت شناس نامه اى ، گم نامى را تغيير نمى دهد . البته دانستن نام ، ممكن است در كاهش گم نامى بى تأثير نباشد ؛ ولى با دانستن اطّلاعات شناس نامه اى ، گم نامى به طور كلّى برطرف نمى شود ، همان گونه كه بى خبرى از اطّلاعات شناس نامه اى

1.ر .ك: جامعه شناسى انحرافات ، ص ۲۹۱ .

2.ر . ك : همان ، ص ۲۹۴ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9153
صفحه از 388
پرینت  ارسال به