در حضور ديگران به چنين كارى دست نمى زنند و اين ، يعنى آنان از ديگران خلوت گُزيده اند ، نه از همكيشان خود . از اين رو ، مى توان گفت كه نبودن يا درك نكردن نظارت مزاحم و بازدارنده نيز خلوت را شكل مى دهد ، هر چند يك فرد ، تنها نباشد . هر جا كه «نظارت بازدارنده» وجود نداشته باشد و يا اگر وجود دارد ، درك نشود ، باز هم مفهوم خلوت بر آن صدق مى كند .
از مجموع آنچه گفته شد ، مى توان نتيجه گرفت كه خلوت ، داراى مراتبى سه گانه است : اوّل ، نبود هيچ ناظرى ( خلوت : يك واقعيت خارجى ) ، ديگرى درك نكردن نظارت موجود ( خلوت : يك احساس ) ؛ و سوم ، خلوت از نظارت بازدارنده (خلوت گروهى) .
اقسام خلوت
با توجّه به تعريفى كه از خلوت ارائه شد ، مى توان گفت كه خلوت بر دو قسم است : خلوت هاى فردى و خلوت هاى جمعى . گاهى كسى به تنهايى خود را از ديد ديگران پنهان مى كند و خلوت مى گزيند ، و گاهى همراه با همكيشان خود ، از ديگران كناره گيرى كرده ، به خلوت مى روند . در قِسم دوم ، مسئله «گروه هاى اجتماعى» معنا پيدا مى كند . گروه هاى اجتماعى بر اساس يك نقطه مشترك ، دور هم جمع مى شوند . اگر اين امر مشترك از امور نابه هنجار باشد ، ممكن است از انجام دادن آن در حضور ديگران پرهيز كنند ؛ امّا در جمع خود ، دليلى براى شرم و پرهيز نمى بينند . همان گونه كه پيش از اين گفتيم ، انجام دادن فعل قبيح در حضور كسى شرم برانگيز است كه معتقد به قُبح آن باشد . اگر فرد ناظر ، قبحى براى آن كار قائل نباشد ، حضور وى شرم برانگيز نخواهد بود .
بنا بر اين ، شرم برانگيز بودن و بازدارنده بودن يك حضور ، مشروط به قبيح بودن آن نزد وى است . مثلاً اگر ارتباط غير مشروع با جنس مخالف در هر